این مطالعه به بررسی ارتباط بین کمالگرایی، اضطراب خواندن و دستیافت خواندن در زبان انگلیسی میپردازد. در این راستا، 134 دانشجوی کارشناسی رشته زبان انگلیسی پرسشنامههای مرتبط با کمالگرایی و اضطراب خواندن را تکمیل کردند. نمرات پایان ترم دانشجویان در درس خواندن و درک مفاهیم نیز به عنوان معیار دستیافت آنها در خواندن زبان انگلیسی مورد توجه قرار گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که از میان سه بعد کمالگرایی تنها کمالگرایی جامعهمدار پیشبینیکننده معناداری برای اضطراب خواندن و دستیافت خواندن است. همبستگی منفی معناداری نیز بین اضطراب خواندن و دستیافت خواندن بهدست آمد. نتایج این مطالعه محققان را بر آن داشت تا در ارتباط بین کمالگرایی و دستیافت خواندن نقشی میانجی برای اضطراب خواندن قائل شوند. بدین ترتیب مدلی فرضی از ارتباط بین سه متغیر کمالگرایی، اضطراب خواندن و دستیافت خواندن ارائه شد که میتواند الهامبخش پژوهشهای آینده باشد.
این فرهنگ تخصصی دربرگیرنده اصطلاحات تکنیکی و بسیار متداول در هشت حوزه مختلف زبانشناسی و آمزوش زبان است که عبارتند از: زبانشناسی مقدماتی (شامل آواشناسی، واجشناسی، نحو، واژهشناسی، معناشناسی و ....)؛ دستور زبان انگلیسی (و توصیف ساختارهای آن به شیوه سنتی، ساختگرایی، نقشگرایی، گشتاری، نقشگاهی و نظیر آن)؛ تجزیه و تحلیل گفتمان؛ جامعهشناسی زبان (حاوی گونههای طبقاتی، لهجههای جغرافیایی، زبانهای میانجی، توانش تکلمی، دوزبانگی، دوگویشی، دولهجهای و مانند آن)؛ روانشناسی زبان (دربرگیرنده مسائل فراگیری زبان اول، آموزش زبانهای دوم و خارجی، آموزش زبان برای اهداف ویژه و ....)؛ تدریس مهارتهای زبان؛ شیوهها و روشهای تدریس زبان خارجی؛ آزمون زبان و آمار پایه.
به طوری که مدارک تاریخی نشان میدهد، عارضه لکنت زبان را از ابتدا میشناختهاند و این باعث تعجب نیست؛ زیرا لکنت زبان زاییده اختلال در دستگاه ناطقه و روانی انسان است و چون بشر همواره صاحب تفکر و احساسات بوده است، ازا ین نظر این عارضه را میتوان بیشک با قدری تحقیق همزمان با پیداش بشر اولیه نیر به عقب برد. این کتاب درباره این مسئله و راه حلهای آن به نگارش درآمده است.
توانش ژانري جزء مهمي از توانش گفتماني و تخصص حرفهاي است و با مفهوم «سوادهاي چندگانه» که بر نقش فناوري و چندنمايگي تاکيد ميکنند، ارتباط تنگاتنگي دارد. ارائههاي پاورپوينت کنفرانسها از ژانرهاي تحقيقي برجستهاي هستند که به توانش ژانري ديداري و متني اعضاي جامعه گفتماني بسيار وابستهاند. باوجود نقش مهم اين ژانر پژوهشي در عضويت فرد در جامعه کاري، حتي در سنت تجزيه و تحليل ژانري «انگليسي براي اهداف ويژه و دانشگاهي»، ارائههاي پاورپوينت آن گونه که بايد، بررسي نشدهاند. از مسائل مهم در اين سنت، ايستايي ژانرها و يا پويايي آنهاست. پژوهش مقابلهاي حاضر با بهرهگيري از مدلي ديداري و برخي چارچوبهاي پيشنهادي، گونهها و ويژگيهاي ديداري بيش از چهارصد اسلايد انگليسي دو گروه غيربومي در کنفرانسهاي معتبر زبانشناسي کاربردي (نمونهاي از علوم نرم) را با نگاه به تعريف ژانر، کارکرهاي گفتماني و تاثير نرم افزار بر ژانر بررسي کرده است. از اهداف اين پژوهش، بررسي شباهتها و تفاوتهاي دو گروه و الگوهاي به دست آمده است. علاوه بر تاکيد بر اهميت ديداريها و غلبه ديداريهاي متني در علوم نرم، نشان داده شده که ژانر ارئه پاورپوينت ميتواند زمينهساز بروز طيف چشمگيري هويت در چارچوبهاي جامعه گفتماني مقصد باشد. افزون بر اين، در غياب ابزارهاي گفتماني و فراگفتماني، بسياري از ويژگيهاي اسلايدها ميتوانند چنين کارکردهايي برعهده گيرند. تاکيد بر تاثير انکارناپذير نرم افزار پاورپوينت و دلالتهاي آن براي شيوههاي ارائه و استدلال، ايستايي و پويايي ژانر و مفاهيم ژانر و فراگفتمان در کنار برخي پيشنهادها و کاربردها از ديگر اهداف و نتايج اين پژوهش است.
هدف از مطالعه حاضر بررسي تاثيرات ترتيب/ سن اکتساب واژگان در زمان پاسخ تصميم واژگاني در دو زبانههاي فارسي ـ انگليسي است. 40 دانشجوي سال اول دانشگاه که به لحاظ مهارت زبان دوم در سطح مبتدي بودند در اين مطالعه شرکت کردند.45 کلمه انگليسي و تعدادي شبه کلمه، به عنوان محرک، انتخاب و با استفاده از نرم افزار DMDX ارائه شدند. اين 45 واژه به سه گروه مجزا تقسيم شدند: 15 کلمه هم در فارسي و هم در انگليسي به سرعت فرا گرفته شدند؛ 15 کلمه هم در فارسي و هم در انگليسي به کندي فرا گرفته شدند و 15 کلمه در فارسي به کندي، ولي در انگليسي به سرعت فرا گرفته شدند. هدف از اين تقسيمبندي اين بود که مشخص کنيم آيا پردازش و تصميم واژگاني در زبان دوم تحت تاثير سن اکتساب معادلهاي اين کلمات در زبان اول ميباشد يا اين که واژگان در زبان دوم از الگوي سن اکتساب خود پيروي ميکنند. براي تجزيه و تحليل دادهها از آزمون تحليل واريانس استفاده کرديم. نتايج نشان داد زمان پاسخ تصميم واژگاني در لغاتي که در زبان دوم به سرعت فرا گرفته شده بودند، به طور معناداري از لغاتي که به کندي ياد گرفته شده بودند، کمتر است. به عبارت ديگر، سن/ ترتيب اکتساب لغات در زبان دوم، صرف نظر از سن اکتساب همان لغات در زبان اول، تاثير معناداري در پردازش اين لغات در زبان دوم داشت. نتايج اين مطالعه اثرات سازندهاي را در روشنکردن سيستم واژگاني دوزبانهها و نحوه بازنمايي و پردازش در اين سيستم خواهد داشت.