این نوشتار «نگاهی به شعر و اندیشه طایر شیرازی» دارای ده عنوان اصلی است که عبارتند از: مقدمه، پیشینه تحقیق، معرفی پدران و نیاکان طایر و جایگاه سیاسی و اجتماعی آنان، نام و تخلص شاعر، شرح حال وی، ویژگیهای اخلاقی و دانش و هنرها، شعر و شاعری طایر، مضامین اشعار، بررسی دیوان اشعار و معرفی نسخههای موجود و نتیجهگیری. حسن خان، ملقب به طایر شیرازی، از شاعران دوره بازگشت ادبی است. وی برادرزاده حاجی ابراهیم خان کلانتر است که در اواخر دوره زندیه و اوایل قاجاریه، قدرت و نفوذ فراوان داشت. با آنکه طایر شیرازی صاحب دیوان شعر بوده است، تنها در تذکرهها و به طور گذرا معرفی شده است؛ در حالی که مطالعه و بررسی دقیق شعر وی، از نظر ادبی، فرهنگی و تاریخی دارای فواید بسیاری است. از طایر، دیوان شعری به جا مانده است که شامل یک دیباچه و نزدیک به 5700 بیت در قالبهای قصیده، غزل، قطعه و رباعی است. قصاید وی بیشتر در مدح، به ویژه مدح محمدعلی میرزا فرزند فتحعلی شاه است. مضمون غزلیات وی عشق و حالات عاشق و معشوق است و در برخی از قطعات سربسته به هجو این و آن پرداخته است. قصاید طایر تحت تاثیر شاعران قرن ششم به ویژه انوری است و در غزل از حافظ و سعدی و همچنین شاعران مکتب وقوع تاثیر پذیرفته است.
یکی از مسائل مبهم و غامض ادبیات، چگونگی بازگشت ادبی است. بازگشت ادبی مرز انفصال و گسست ادبی در حوزه فرهنگ و تمدن مشترک است. بنا بر اسناد تاریخی، تا برههای از تاریخ، سنت ادبی متجانس و همگنی را در جغرافیای فرهنگ مشترک میتوان دید. بازگشت ادبی در ایران سبب میشود تا فرایند سنت ادبی همگن دچار گسست گردد. سخنوران و ادیبان ایرانی با گزینش سبک خراسانی و عراقی، آگاهانه و ارادی از سبک هندی فاصله میگیرند. اما سبک هندی در سه حوزه فرهنگی افغانستان، شبه قاره و ماوراءالنهر استمرار مییابد. این کتاب تلاش میکند تا علل و عوامل بازگشت ادبی را برجسته نموده تا بتواند فرایند تداوم سبک هندی را استدلال نماید.
نویسنده در جلد دوم از کتاب خود درباره مروری بر تاریخ ادب و ادبیات امروز ایران به سراغ نظم و شعر رفته است. در ابتدای کتاب مباحثی درباره سبکهای شعر و نظم فارسی، دوره بازگشت ادبی، دو جریان شعر معاصر ایران، موضوع شعر سنتگرای معاصر و نوگرای امروز و قالبهای آنها، نمونههایی از شعر جدید ایران را در قالبهای قصیده، مثنوی، قطعه، غزل، مسمط ـ ترکیب، چارپاره، شعر نیمایی و آزاد و سپید آورده است.
در اين مقاله ضمن در نظر داشتن سبک قصهپردازي مولانا نخست ويژگيهاي آن كلي همراه با برخي نظريات مثنويشناسان و بعضي عناوين اطلاق شده بر آن به اختصار بررسي شده است. نظريات و عناوين مطرح شده غالبا به پيچيدگي و بعضا به بينظمي مطالب مثنوي اشاره ميكند در حالي كه تامل در روابط ابيات نشان ميدهد پيوند بيتها، تمثيلها و قصهها از آنچه گفتهاند، بيشتر است. ضمن اينکه امروزه محققان در اين شيوه غالبا محاسن را جستجو ميکنند و سبک مولانا را سبکي متفاوت و بر هنجارگريزي و ساختارشکني مبتني ميدانند. بر اين اساس در ادامه به نقش تداعي معاني و تمثيل به عنوان دو عامل موثر در شناخت پيوند ابيات پرداخته شده است. بررسي تداعي و تمثيل نشان ميدهد، اين دو مقوله ضمن ايجاد ابهام، سياليت، گسست و گسستهنمايي در عين حال ميتواند عناصري در جهت پيوند و انسجام متن نيزبه شمار آيد. براي تبيين اين موضوع مثالهايي انتخاب شده است كه گسستگي و پراكندگي ظاهري در آنها مشهودتر است. ضمن بررسي دلايل پراكنده نمايي اين موارد، نهايتا شيوههاي پيوند حاكم بر آنها نمايانده شده است.
اين مطالعه در جهت تحليل ابعاد شخصيت در آثار سعدي و تطبيق آن با ديدگاه روانشناسي جورج کلي انجام گرفت. ابتدا ديدگاه کلي کاملا بررسي و ارزيابي شده است و سپس با توجه به اين ديدگاه، انديشه سعدي درباره ماهيت انسان مورد تجزيه و تحليل قرارگرفت. آنچه در اين مقاله بدان پرداخته شد، بررسي و تحليل تطبيقي برخي از اصول تبعي(فرعي) جورج کلي با ديدگاههاي شناختي سعدي است. اين جستجو به دور از ملاک ارزشگذاري به طور تقريبي به روش مقايسهاي انجام شده است. شيوه پژوهش کتابخانهاي و اسناد پژوهي است. روش تحليل نيز بيشتر جنبه تطبيقي دارد. ضرورتا بر بسامد نمونهها نيست اما درطرح و بحث هر سازه به نمونههاي چندي اشاره شده است. گذشته از تفاوتهاي انديشگي و شيوه بيان که طبيعي به نظر ميرسد يافتههاي اين طرح بيشتر در حوزههاي شباهتهاي فکري سعدي و کلي است که در بررسي و تحليل سازهها به تفصيل آمده است. نتيجه اينگونه پژوهشها بازکاوي نو از متن و طرح همسانيهاي انديشگي ميان انديشمندان است که نيز ميتواند زمينهاي خوب در هم انديشي فرهنگها و مکاتب فکري باشد.