شاعران افزون بر نام و شهرت خویش، نامی شعری برای خود برمیگزینند و شعر خود را با آن نشاندار میکنند. این نام شعری را تخلص میگویند. تخلص پدیدهای کهن است؛ ولی تا روزگار ما ماندگار مانده است و هنوز شاعران از آن سود میبرند. شایسته است این پدیدۀ آشنا با نگاهی نو بررسی و موضوع آن از دیدی روانشناختی و جامعهشناختی کاویده شود. در این مقاله دربارۀ چگونگی گزینش تخلص، خاستگاه و پیشینۀ آن، تخلصهای دوگانه و چندگانه، بهره هنری از تخلص، پیوند تخلص و قالبهای شعری و تخلص در شعر معاصر بحث شده است.
برای ترجمه اشعار، شعرها به تمامی از متن اصلی آنها به زبان آلمانی به فارسی برگردانده شده است. شیوه مترجم بدانگونه بوده است که جوهر کلام شاعر در قالب شعر فارسی ریخته شود. و این او را ناگزیر کرده که ضمن وفاداری به متن اصلی تغییراتی را متناسب با شعر فارسی بپذیرد. زیرا اگر شعر شاعران غیرفارسی را عینا واژه به واژه به فارسی برگردانیم چیزی خواهد شد خشک و چه بسا که زیبایی کلام شاعر و گاه حتی خود مفهوم نیز در ترجمه رنگ خواهد باخت...
مجموعه شعر چهل کلید سروده سیاوش کسرایی است. او در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سالهای پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
لیلی و مجنون، داستان دلکشی است که نظامی با دم و قلم سحر آفرینش، آن را با نام خود جاودان کرد. پس از نظامی شاعران بسیاری آمدند و با خواندن لیلی و مجنون بر آن شدند تا این داستان را با رنگ و طرحی دیگر بازنویسی کنند. چهل نفر از این مقلدان را نام بردهاند، این نظمپردازان شیرینکار هرچه کردند، نتوانستند داستان را به نام خود کرده و بر نظامی پیشی بگیرند. نقد تطبیقی این آثار پرده از روی این راز برمیدارد و به ما مینمایاند که نظامی در ساختار و محتوای این داستان چه کرده و استادی او به چیست؟ سنجش ذهن و زبان پیر گنجه با امیر خسرو در سرایش «لیلی و مجنون»، یکی از این واژههاست.
رمانهای کلیدر و جای خالی سلوچ از داستانهای مشهور و به یاد ماندنی است که نویسنده، درونمایهها و عناصر سازنده آن را از محیط اطراف خود و از بطن جامعه گرفته است. بررسی افکار دولتآبادی در این دو اثر و نظایر آن و سایهروشنهای مکتبهای ادبی در این نمونهها ـ بدون آنکه دولتآبادی بدان اقرار و اعقتاد داشته باشد ـ بررسی میشود. در آثار دولتآبادی بیشتر داستانپردازی و جذابیت آن مهم است تا بیان یک طرح پیشساخته به همراه ارائه یک جهانبینی مشخص.