رمانهای کلیدر و جای خالی سلوچ از داستانهای مشهور و به یاد ماندنی است که نویسنده، درونمایهها و عناصر سازنده آن را از محیط اطراف خود و از بطن جامعه گرفته است. بررسی افکار دولتآبادی در این دو اثر و نظایر آن و سایهروشنهای مکتبهای ادبی در این نمونهها ـ بدون آنکه دولتآبادی بدان اقرار و اعقتاد داشته باشد ـ بررسی میشود. در آثار دولتآبادی بیشتر داستانپردازی و جذابیت آن مهم است تا بیان یک طرح پیشساخته به همراه ارائه یک جهانبینی مشخص.
موام در چارچوب نثری بسیار ساده و بیانی پرطنز و بی تکلف و خودمانی که تا حد گفتگوی توده مردم است، دقایق و ظرایف فنی و نکات هنری و نیک و بد رمان و داستان کوتاه را مورد بحث قرار داده و نقد و بررسی کرده است و علاوه بر آن، در آغاز هر بحث، به محیط اجتماعی و زندگی خصوصی و عشقها و شکستها و کامیابیهای هریک از نویسندگان بزرگ این دو رشته هنر، توجه دقیق مبذول داشته است و آفرینشهای هنری آنها را از این زاویه نیز دیده است.
پیدایش و تکامل و زوال مکتبهای ادبی در اروپا پیش از آنچه حاکلی از تحولات ذوق هنری باشد، نشانه تحولات اجتماعی است که در طی چند قرن اخیر دنیای مغرب را دگرگون کرده است. این کتاب در واقع نخستین گام بلندی است که در راه توضیح و تشریح خصوصیات مکتبهای ادبی برای خواننده فارسیزبان برداشته است. از آنجا که مؤلف قصد نداشته به جنبههای اجتماعی این مکتبها و چگونگی تکامل تاریخی آنها بپردازد، خواننده نباید توقع تجزیه و تحلیل انگیزههای اجتماعی جنبشهای ادبی را در این کتاب داشته باشد، بلکه باید محدودیتهای در کار مؤلف را در نظر بگیرد و به درک مشخصات هنری و استتیک مکتبهای ادبی و آشنایی با نمایندگان آنها قناعت کند.
لیلی و مجنون، داستان دلکشی است که نظامی با دم و قلم سحر آفرینش، آن را با نام خود جاودان کرد. پس از نظامی شاعران بسیاری آمدند و با خواندن لیلی و مجنون بر آن شدند تا این داستان را با رنگ و طرحی دیگر بازنویسی کنند. چهل نفر از این مقلدان را نام بردهاند، این نظمپردازان شیرینکار هرچه کردند، نتوانستند داستان را به نام خود کرده و بر نظامی پیشی بگیرند. نقد تطبیقی این آثار پرده از روی این راز برمیدارد و به ما مینمایاند که نظامی در ساختار و محتوای این داستان چه کرده و استادی او به چیست؟ سنجش ذهن و زبان پیر گنجه با امیر خسرو در سرایش «لیلی و مجنون»، یکی از این واژههاست.