اصطلاح مقامه به گونهاي از نثر فني و مسجع كه دربردارنده روايات، فكاهيات، نكات ادبي و... است، اطلاق ميگردد. درباره نثر فني و اسلوب نگارش مقامات پژوهشهاي بسياري صورت گرفته است؛ ولي منتقدان و پژوهشگران زبان و ادبيات عربي و فارسي به كنشهاي گفتاري آن توجهي ننمودهاند. مقامه «في السكباج» نوشته قاضي حميدالدين بلخي است. شباهت زياد ميان مقامه «في السكباج» و مقامه «المضيريه» از كتاب مقامات بديع الزمان همداني سبب شده است كه عدهاي آن را ترجمه مقامه المضيريه بديع الزمان معرفي كنند. هدف در اين مقاله رد اين نظريه است. بدين منظور با استفاده از نظريه كنشهاي گفتاري به مقايسه ميان اين دو مقامه پرداختيم و به اين نتيجه رسيديم كه مقامه في السكباج تقليد صرف از مقامه مضيريه نيست؛ بلكه قاضي حميدالدين با گسترش حجم روايت خويش و با بهرهگيري بيشتر و متنوعتر از كنشهاي گفتاري زبان موفق شده است كه روايتي پوياتر از روايت بديع الزمان همداني به مخاطبان فارسيزبان ارائه دهد.
مولف کتاب در مورد موضوع کتاب می گوید: "... شرح غزلها بیشتر بر روش شرح تطبیقی استوار است که در ایران تقریبا بدیع و کم سابقه است. یعنی سعی نگارنده بر این است که بتوانم شرحی تطبیقی با عنایت به هر سه زبان اصلی عالم اسلام عربی و ترکی و فارسی بنگارم ...
طب کنونی جهان از نظر مبانی تاریخی دنباله طب قدیم ایران است و ریشه آن به کتاب قانون ابن سینا می رسد که ترجمه لاتینی آن مدت چندین قرن در دانشگاههای اروپا تدریس می شده است. طب سنتی ایران یک مکتب اصیل پزشکی مستند به یک سلسله اصول و نظرات علمی و متکی به مشاهدات و تجربیات دقیق چند هزارساله است که همواره طی قرون و اعصار مورد تایید عموم پزشکان قدیم ایران و سایر ملل باستانی بوده و مجموعه عقاید مزبور در کلیه متون طبی قدیم ثبت و ضبط شده و آخرین یادگار آن که مهمترین اثر علمی طب سنتی ایران است و در عین حال ارزش جهانی از لحاظ تاریخ پزشکی دارد کتاب قانون ابن سینا می باشد.
روايتشنو يكي از چهار نقش اصلي در روايت (نويسنده واقعي، خواننده واقعي، راوي و روايتشنو) است؛ از اينرو آگاهي از آن به شناخت ويژگيهاي متن روايي منجر ميشود. پرسش مقاله حاضر اين است كه تاثير علايق و واکنشهاي مخاطب در بسط داستان و نحوه گسترش پيرنگ چگونه است؟ و روايتشنو چه نقشهاي ديگري در روايت دارد؟ روايتشنو در مثنوي بسيار آشکار است؛ راوي مستقيم او را مورد خطاب قرار ميدهد و مخاطبي است که اقتدار دارد و از راه نظرها و پاسخهاي واقعي ادراک ميشود. بنابراين، نقشي تعيينكننده در روايت دارد تا جايي كه سوالها، پاسخها و کنشهايش حتي ميتواند مسير پيرنگ را تغيير دهد. به طور كلي، چهار نقش منحصربهفرد و مهم را ميتوان براي روايتشنوي مثنوي برشمرد كه در اين مقاله به بررسي اين نقشها ميپردازيم.
«تداخل سطوح روایی» به دو بخش کلی تقسیم میشود: حرکت از سطوح فراداستانی به سطوح فروداستانی و حرکت از سطوح فروداستانی به سطوح فراداستانی. در این جُستار انواع حالتها و مُدلهای نوع اول را با عنوان «تداخل درونی» در مثنوی ـ بهمثابه متنی شاخص در ادب فارسی که بیشترین نمود تداخل سطوح روایی را میتوان در آن جستوجو کرد ـ بررسی میکنیم.