این کتاب که عطار آن را گاهی «منطق الطیر» و زمانی «مقامات طیور» نامیده، و دیگران عنوان «طیورنامه» هم بدان دادهاند، از لحاظ معنی و لفظ در شمار دلکشترین کتبی است که از این جنس در زبان و ادبیات فارسی به جهانیان عرضه شده است؛ مجموعهای است از لطایف حکمی و نکات قرآنی و اشارات مصطفوی و عبارات اولیاء حق که در بهترین قالب الفاظ فارسی گنجانیده شده است. مضمون این کتاب، یعنی حرکت جمع کثیری از مرغان جهان برای یافتن سیمرغ کوه قاف و پرواز دستهجمعی آنان به سوی قاف و مسجد اقصای دل و حتی نام «منطق الطیر» قبل از عطار به وسیله دیگران در کسوت الفاظ و عبارات آمده است.
شیخ فریدالدین عطار در سال 516 و به قولی 540 هـ.ق پای به جهان نهاد و احتمالا در سال 618 دیده از جهان فروبست. در فاصله این دو تاریخ، هزاران بیت و ترانه سرود و لطیفهها و طنزها و نکتههای بیشمار در کار آن کرد. احوال و گفتار مردان خدا و عاشقان کبریا را در «تذکرة الاولیاء» گردآوری کرد و هفت شهر عشق را در «منطق الطیر» سیر کرد، و سماع عشق را در پرده غزلیات و رباعیات و قصاید نواخت. اندوه جهان را در «مصیبتنامه» نهاد و در «الهینامه» و «اسرارنامه» گوشههایی از بازیهای پنهان پشت پرده عالم را بیان کرد. منطق الطیر به اتفاق اهل نظر از برترین مثنویهای عطار است که میتوان آن را پیشرو مثنوی جلالالدین رومی و سرچشمه الهام او دانست. در این کتاب گزیدهای از این مثنوی آمده است.
در مجموعه حاضر شرح احوال و نکات برجسته زندگی شخصیتهای برجسته قوچان از حدود قرن چهارم هجری تا عصر حاضر فراهم آمده و به ترتیب حروف الفبای نام خانوادگی نظام یافته است .کتاب از دو بخش و چهار ضمیمه تشکیل شده است .بخش اول با عنوان((کلیات)) شامل مطالبی است درباره موقعیت جغرافیایی و تاریخ مختصر قوچان از قدیم الایام تا دوران معاصر، همچنین تاریخچه کوتاه فرهنگی این شهر .بخش دوم یا متن اصلی کتاب متضمن زندگینامه یکصد و شانزده تن از مشاهیر قوچان است .ضمایم کتاب نیز شامل فهرست اسامی و معرفی کوتاه اشخاص دیگر است1 : خطاطان و خوشنویسان، 2 پهلوانان نامی قوچان، 3 نمایندگان قوچان از اولین دوره مجلس شورای ملی تا دوره بیست و چهارم، 4 رجال و مشاهیری که نویسنده به شرح حال و زندگانی آنها دسترسی نیافته است .کتاب با فهرست اعلام، و فهرست منابع و ماخذ به پایان میرسد .
در محیط دربار سلطان مسعود غزنوی، بیاعتمادی عمیقی در لایههای مختلف حکومت وجود داشت که زمینه انواع توطئهها و فتنهانگیزیها را فراهم میآورد. ابوالفضل بیهقی به کمک ابزارهایی همچون عنصر داستانی «گفتگو»، کوشیده است به نحوی زیرکانه و پوشیده آن واقعیتها را آشکار سازد و آنها را در بوته نقد قرار دهد. بیهقی با این انگیزه و هدف خاص از طریق گفتگو به توصیف دقیق شخصیتها و روابط آنها پرداخته است. وی گاه از طریق بازگویی جملاتِ اشخاص در لابهلای گفتگوهایشان، آنها را قابلاعتماد یا غیرقابل اعتماد معرفی کرده است. همچنین گاه فضای بیاعتمادی را از طریق گزینشها و پارههای برگزیده خود از میان گفتگوی شخصیتها منعکس کرده است. بیهقی معمولاً انتقاد خود را در لفافهای از گفتگوهای دیگران میپیچد و از طریق گفتگوی آنها بسیاری از سیاستهای اشتباه حکومت غزنویان و شخص مسعود را زیرکانه و غیر مستقیم برملا میکند.