در اين مقاله يكي از اشعار مهدي اخوان ثالث (1369-1307هـ.ش) به نام «باغ من» شرح و تفسير شده است. اين شعر از نظر تازگي تصاوير، تركيبات نو، پيوند استوار فرم و محتوا و انسجام در محور عمودي از شيواترين سرودههاي اخوان و بلكه از بهترين يادگارهاي شعر معاصر ايران است. در اين شعر پاييز هم موضوع شعر است و هم الگوي انتخاب قافيه؛ شبيه به آنچه در «زمستان» سرودهي ديگر اخوان نيز ديده ميشود. از منظري ديگر اين شعر سرشار است از تشبيهات، استعارات و تركيبات تازه كه شاعر آنها را با واژگان كهن و خارج از نُرم زبان امروزي درهم آميخته و اين آميزش نو و كهنه از ويژگيهاي سبك شخصي او به شمار ميرود. نگارنده در تحليل شعر «باغ من» به جنبهي نمادين شعر اخوان هم توجه داشته و كوشيده است تا لايههاي چندگانهي معنايي يا مفاهيم متعددي را كه در اين شعر نهفته است آشكار سازد.
این کتاب دربرگیرنده چهار مقاله به همراه دوبیتیهایی از نویسنده است. مقالات کتاب درباره زبان فارسی و هویت ایرانیان است. فهرست مقالات به این ترتیب است: آذربایجان و زبان فارسی، درباره چند مفهوم، زبان فارسی یا «ملت فارس» و زبان فارسی؛ باستانگرایی و هویت ایرانیان. دوبیتیها نیز بخشی از منظومه بلند «گفتمان الرجال» است که به صورت دوبیتیهای پیدرپی سروده شده اما هنوز فرصت انتشار نیافتهاند.
مقاله حاضر به تبیین «تجربه عرفانی» و «بیان پارادوکسی» میپردازد؛ در بخش اول به کارکرد اصلی این دو مقاله، در حوزه بیان توجه دارد که خارج کردن زبان از حالت اعتیادی و مرده و بخشیدن زندگی به آن است؛ در نتیجه سخن گفتن به زبانی حقیقی و از روی صدق و یکی کردن دل و زبان. در بخش دیگر به این سوالهای مهم پاسخ میدهند که آیا «متناقض نمایی» خصوصیت ذاتی تجربه عرفانی است و آیا محتوای تجربه عرفانی فقط با بیان پارادوکسی قابل انتقال است یا میتوان همان تجربه را بی آنکه محتوایش از دست برود با بیان غیر پارادوکسی ارائه کرد؟ برای پاسخ به این سوالها، ابتدا نظریات گوناگونی را که در این باره وجود دارد ارائه میکند که بعضی از این نظریات، معتقدند پارادوکسهای موجود در آثار عرفانی صرفا لفظیاند و بعضی دیگر، متناقض نمایی آثار عرفانی را محصول ناتوانی زبان در بیان تجارت عرفانی معرفی میکنند؛ اما پس از رد این گونه نظریات به این نتیجه میرسد که زبان عارفان تنها به این جهت، متناقض نماست که تجربهشان متناقض نماست و زبان، تجربه را درست منعکس میکند. در پایان نیز توصیف آخرین مرحله کمال زبان عرفانی ـ تجربه دیدار با خدا در سخن؛ یعنی، تجربه شطح که نقطه غایی پیوند تجربه عرفانی و بیان پارادوکسی است ـ میپردازد.
این مقاله بررسی ساختگرایانه ابیاتی از منطق الطیر عطار است و ابیات 616 تا 680 این را در بر میگیرد. این قسمت از کتاب، به منزله پیش درآمدی بر داستان آصفی محسوب میگردد. برای آشنای کردن خواننده با موضوع اصلی داستان، عطار از شیوه براعت استقلال بهره گرفته است که هسته اصلی آنرا در خود نهفته است.
در این مقاله به نقد و بررسی چندسویه قصیده 184 دیوان انوری پرداخته شده است. در بخش نخست گزارشی کوتاه و فشرده از مفاهیم قصیده به دست داده شده و تناسب فرم و محتوا به کوتاهی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس برای پیگیری انگیزه انوری در زمینه نکوهش شعر و شاعری، شعر و شاعری از دید فرهنگ و جامعه عصر انوری بررسی شده است و امکان اثرپذیری انوری از آرای شعرای دیگر از جمله کسایی، ناصرخسرو و سنایی مطرح شده است. پس از بررسی فرم و محتوا مشخص شد که این قصیده در شمار اشعار حقیقتنما (راستین) و صادقانه شاعر قرار میگیرد. در بخش پایانی مقاله پس از طرح چند فرضیه برای یافتن انگیزه اصلی انوری از نکوهش شعر و شاعری، این فرض اثبات شد که وی به دلیل بهرهمندی از مراتب فضل و کمال، شاعری را دون شأن خود میدانسته است و چون از روی ناچاری و به دلیل نیاز مالی به مدیحهسرایی پرداخته، پس از سالها شاعری، از کارنامه خود ناخشنود بوده و به نقد کار خود پرداخته است.