یکی از داستانهای تاریخی و در عین حال سمبلیک قرآنی که به دلایل مختلف در متون ادبی صوفیانه بارها تکرار شده، داستان «موسی و خضر» است که به دلیل ظرایف و پیامهای گوناگون، ظرفیت تأویلپذیری فراوانی یافته است. در این مقاله مؤلف ضمن نگاه اجمالی به تفاسیر گذشته و برداشتهای عرفانی و غیرعرفانی نویسندگانی که به این داستان پرداختهاند، به کیفیت انعکاس آن در آثار مولانا میپردازد. این مطالعه نشان میدهد که مولانا در یکی از موارد یازدهگانه که به این داستان در مثنوی اشاره کرده، تاویل و قرائتی برخلاف تفسیرهای گذشته و حتی ده مورد دیگر در مثنوی ارائه کرده و ساختار داستان را بر بنیاد موسی و خضر و برتری شخصیت موسی بر خضر (موسیمحوری) بنیان نهاده است. نگارنده براساس دلایل سهگانهای، بر آن است که مولانا در این نوع قرائت و تأویل، از کتاب کشف الاسرار میبدی و یا شاید از منبع دیگری استفاده کرده، که مآخذ میبدی در کشف الاسرار بوده است.
دوران جوانی شمس تبریز مصادف بود با اواخر ایام خاقانی و نظامی، روزگاری که این دو شاعر ممتاز و نامآور در اوج شهرت بودند. شمس تبریز با یک نوع تفاخر و غرور از شهر خود سخن میگوید. آرزو میکند که ای کاش میشد مولانا را با خود به آن شهر ببرد تا مولانا جماعت اولیایی را که در آنجا بودند از نزدیک ببیند و با آنها شود. در این کتاب به بررسی زندگی و آثار شمس تبریزی در خلال این مباحث پرداخته شده است: شمس در قونیه، شمس و مولانا در چه سنوسالی به هم رسیدند، تصویر مولانا در مقالات شمس، تصویر شمس در کلام مولانا، جهان شادمانه شمس و .... .
شمس الحق والدین محمد بن علی بن ملکداد تبریزی مشهور به کامل تبریزی یکی از انگشتشمار موحدین کامل و معدود واقفین به اسرار نبوت حضرت ختمی مرتبت و حکمت دین مبین اسلام در قرن ششم هجری است که به جز معدودی از خواص عامه مردم و اکثریت آنهایی که کم و بیش با مولانا آشنایی و با مکتب مثنوی شریف سروکار دارند، این انسان والای قرون و اعصار را بهدرستی نمیشناسند. این کتاب در دو فصل سامان یافته است. در فصل اول با عنوان «آنچه درباره شمس تبریزی میدانیم» به نام و عناوین و سالشمار زندگی او و ویژگیهایش پرداخته شده است. فصل دوم دربرگیرنده چکیده گفتههای شمس تبریزی به شعر است که در هفت بخش درباره انسان، درباره دیگران، درباره خود، داستانها، آرمانگراییها، کلمات قصار و طنزها آورده شده است.
«درد و رنج» به عنوان يكي از وجوه برجسته تراژيك زندگي، از مسایلي است كه هر انساني در زندگي خود با آن روبه روست. اين مساله در هنر و ادبيات به طور عام، و به طور خاص در ادبيات معاصر به ويژه شعر زنان به گونهاي منعكس شده كه بررسي و تحليل آن، نيازمند تحقيق وسيع و جامعي است. موضوع اين مقاله، بررسي اشعار دو شاعر برجسته زن معاصر يعني فروغ فرخزاد و سيمين بهبهاني با توجه به ماهيت، مفهوم و مصاديق مختلف درد و رنج و با تاكيد بر مساله وجودشناسي درد و رنج (انواع، علل و نتايج آن) است. نويسندگان در اين پژوهش ضمن اشاره به ماهيت و نتايج درد و رنج به مقايسه جنبههاي وجودشناسي درد و رنج در اشعار اين دو شاعر ميپردازند؛ گفتني است زمينه اصلي بحث، تمرکز بر فلسفه وجودي درد و رنج در حوزههاي انواع درد و رنج، علل درد و رنج و راههاي رهايي از آن است.
يکي از شاعران برجسته معاصر ايران، که خلاقيت و آفرينندگي را با پژوهش و تتبع جمع کرده است و هم محافل ادبي و هم جامعه دانشگاهي، او را در زمان حياتش جدي گرفت، مرحوم قيصر امينپور است. مجموعه آثاري چون «گلها همه آفتابگردانند»، «آينههاي ناگهان» و ... به همراه آخرين دفتر شعري «دستور زبان عشق» گواهي بر ارزش آثار اوست که درباره اهميت اين آثار از زواياي مختلف ميتوان سخن گفت. مولف پس از بررسي مجموعه دفترهاي شعري ايشان، ميتواند به جرات ادعا کند قيصر يکي از بزرگترين شاعران دو سه دهه اخير است که به مقوله انسان و مفاهيم مرتبط با آن از جمله درد و رنج بشري توجه کرده و در زندگي هنري و بلکه زندگي اجتماعي، درگير اين مفهوم و واقعيت بوده است. نگارنده در اين مقاله پس از بررسي ابعاد مختلف اين مساله و ماهيت و مفهوم درد و رنج در نظام حاکم بر انديشه و زبان امينپور، مجموعه اشعار او را در چهار بخش معناشناسي، وجودشناسي، غايتشناسي و شان اخلاقي درد و رنج، طبقهبندي، بررسي تحليل کرده است.