زندگی، ماجراجوییها، فتوحات و سرانجام «مرگ» اسکندر، توجه بسیاری از سخنوران عرصه ادب فارسی را به خویش جلب کرده است به طوری که بسیاری از شاعران به اطناب یا ایجاز و به اشاره و تلمیح از او نام برده و از غروب این فاتح و جهانگشا که به دنیای اسطورهها و افسانهها راه یافته است، تابلویی عبرتآموز در پیش چشم خوانندگان اثر خویش تصویر کردهاند. در این میان سخنوران برزگی چون «فردوسی»، «نظامی»، «امیر خسرودهلوی» و «جامی» همانگونه که با تفصیل بیشتری به زندگی و فتوحات و ماجراجوییهای اسکندر پرداختهاند، در مرگ وی نیز توسن سرکشی خیال را جولان بیشتری دادهاند تا از این رهگذر خواننده را به تفکر و تأملی ژرفتر وادارند.
ویژگی اصلی این پژوهش، کنکاش باستانشناسانه و روانشناسانه دربارهی شخصیتها و فضای اجتماعی و سیاسی داستانهای "شاهنامه" است. به باور نگارنده: "شاهنامه دارای دو بخش است که به طور کامل با هم تفاوت دارند. ویژگیهای ساختی، زبان شناسی، جهانبینی و مانند اینها در هر دو بخش چنان ناهماهنگ و ناهمخوانند که میتوان گفت دارای دو اندیشه، دو استعداد، و دو پسند جداگانه و نایکدستاند. برای نمونه در یک بخش سستی و ناپایداری جهان، بنیان جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی است و در بخش دیگر آزپرستی و زیادهخواهی اساس جهانبینی نویسنده را میسازد؛ ..... بر این اساس میتوان شاهنامه را بر دو بخش جداگانه بخشبندی کرد بخش نخست از آغاز شاهنامه تا پایان شاهنشاهی (= امپراتوری) کیخسرو به همراه داستان رستم و اسفندیار است که شاهنامهی اصلی نامیده میشود و بخش دوم از آغاز پادشاهی لهراسب تا پایان شاهنامه (بدون داستان رستم و اسفندیار) است که آن را شاهنامه افزوده نام نهادهایم. شاهنامهی افزوده نوشتهی فردوسی است؛ اما شاهنامهی اصلی نویسندهی دیگری دارد که باید برای یافتن نامش در تاریخ و تاریخ ادبیات کاوش کرد. کتابی که پیش رو دارید کوشیده تا این نظر را که کل شاهنامه نوشتهی یک تن نیست به اثبات برساند".
فردوسی سخن سرای شهیر ایران، نخستین بار داستان ضحاک و کاوه آهنگر را با بیانی شیرین در شاهنامه به رشته نظم کشیده است. فردوسی تمام داستان را در هفتصد بیت خلاصه کرده و از این داستان به شیوه مخصوص خود در مسایل اجتماعی نتیجه گیری نموده است. فردوسی در داستان کاوه و ضحاک دقیقا تشریح میکند که نخست ضحاک برای رسیدن به مقام پادشاهی پدر خود را کشت و سپس در طی سالیان دراز به قتل و غارت و بیدادگری پرداخت و سرانجام چون مردم از مظالم او و اطرافیانش به ستوه آمده بودند به رهبری کاوه آهنکر قیام کرده حکومت جابرانه اش را سرنگون ساختند...
فتوت و جوانمردي، کمال مطلوب اخلاقي است که منشأ آن را بايد در فطرت پاک و آسماني آدمي جست. اين آيين که در ابتدا بيشتر طريق اخلاقي و عملي ميان پهلوانان و عياران بود، هنگامي که با زهد و تصوف و طريقت در آميخت، به صورت جوانمردي معنوي و روحي جلوهگر شد. در اين دوران، شرايط و آداب بسياري براي آن وضع گرديد و سلسله مراتب و اصطلاحات و مراسم خاصي ميان فتيان متداول شد. در اين مقاله، با استناد به منابع مهم اهل طريقت در موضوع جوانمردي، ضمن بازگويي آيين و مراسم خاص ورود به حلقه جوانمردان، برخي اصطلاحات مهم رايج ميان فتيان بيان گرديده و به معاني رمزآلود و لطيف آن اشاره شده است.