شاعران ایرانی از آغاز پیدایش زبان فارسی، کم و بیش به قرآن کریم و احادیث توجّه داشتهاند. این توجّه در سدههای هفتم و هشتم با گسترش معارف اسلامی و اندیشههای عارفانه به اوج خود میرسد. مولانا حسن کاشی، شاعر پارسی گوی شیعی سده 7 ـ 8 ه . ق به اقتضای تربیت خانوادگی، علاقه شخصی، ذهنیّت مذهبی و سنّت انعکاس معارف اسلامی در شعر پارسی با این منابع معرفتی آشنایی عمیق داشته و در اشعار خود به ویژه در قصاید به مناسبتهای مختلف از آنها بهره گرفته است. موضوع پژوهش حاضر بررسی تأثیر قرآن و حدیث در شعر اوست و پس از اشارهای به احوال شاعر، به شیوههای مختلف استفاده وی از قرآن و حدیث از جمله تلمیح، تصویر، اقتباس، ترجمه، تأویل و تفسیر و حلّ پرداخته شده است. هم چنین ترکیباتی که شاعر در به کارگیری آنها وامدار قرآن و حدیث است، بررسی شده؛ در نهایت اهداف شاعر از کاربرد قرآن و حدیث از جمله استشهاد و استناد، تشبیه و تمثیل، تعلیل و توجیه، برهان و استدلال، تبرّک و تیمّن، توصیف و بررسی گردیده است. این پژوهش بیانگر تأثیرپذیری گسترده شاعر از قرآن کریم و به میزان کمتر از احادیث است. شیوه غالب اثرپذیری او تصویری و بیشتر با هدف توصیف به ویژه توصیف و منقبت حضرت علی (ع) است.
دیوان اشعار "سلام" مشتمل بر غزلیات، قصاید، مثنویات، قطعات، رباعیات و دیگر منظومات اثر ابوالقاسم سالاری (حیران) است که در سال 1358 در قم منتشر شده است.
سفینه نوح دیوان اشعار دکتر نوح خراسانی است همراه با زندگی نامه و پیشگفتار که به کوشش علی حبیب حسین نجومیان در سال 1372 توسط انتشارات پاندا منتشر شده است
يکي از ويژگيهاي شعر دوره مشروطه، بهرهبرداري شاعران از عناصر اسطورهاي است. شاعران با اشاره به نام و وقايع زندگي شاهان و پهلوانان ايران باستان، کوشيدهاند مخاطبان خويش را به تحرک وادارند. هر چند شاعران برجسته عصر مشروطيت کمابيش به اين امر توجه داشتهاند، اما شيوه برخورد آنها با عناصر اسطورهاي يکسان نيست. در اين ميان، شاعراني چون اديب الممالک و بهار با برداشتي کلاسيکگونه و معتدل در معرفي اساطير ايراني و استفاده از آنها براي آگاهي مردم از شرايط نابسامان دوره مشروطه، کوشيده و شعرايي چون عارف قزويني، نسيم شمال و ميرزاده عشقي بنا بر اقتضاي اجتماع دوران خود به صورت افراطي اساطير را وسيله بيان مسائل وطني و اوضاع آشفته عصر خويش قرار دادهاند. برخي مضامين اسطورهاي در شعر اين دوره صورت کليشهاي دارد و پيوند معناداري با جريانات سياسي اجتماعي عصر مشروطه ندارد.
هرچند بسیاری از متون ادبی ما به کوشش استادان و محققان و به شیوه علمی و انتقادی تصحیح شدهاند، امّا هنوز مجموعهای از آثار قدما را میشناسیم که به طبع انتقادی نرسیدهاند و صورت کاملاً قابل اعتمادی از آنها عرضه نشده است. از جمله این متون، دیوان کمالالدّین محمودبن علی مشهور به خواجوی کرمانی (م: 750) است که علاوه بر داشتن ارزشهای فراوان مستقل فرهنگی و ادبی، واسطه پیوند غزل سعدی و حافظ هم هست و بنابراین تصحیح دقیق و عرضه مطلوب آن فواید مضاعف دارد. نوشته حاضر نشان میدهد که کوششهای انجام گرفته در تصحیح دیوان (غزلهای) خواجو تنها در حکم کاری مقدماتی است و کاستیها و خطاهای بسیاری در آن راه یافته است که غالباً ناشی از شیوه تصحیح و نقص احتمالی نسخههاست. گذشته از آنکه فراوانی خطاخوانیها و غلطهای چاپی هم از میزان صحّت و اعتبار کار مصحح کاسته است.