در اين پژوهش دو داستان «علويه خانم» و «حاجي آقا» از هدايت و «ويولن روتچيلد» و «بانو و سگ ملوس» چخوف از ديدگاه طنز اجتماعي مورد تحليل و مقايسه قرار گرفتهاند. درون مايه اين داستانها نابساماني هايي است که به صورت طنز گونه و خندهدار به تصوير کشيده شدهاند. هريک از شخصيتها نماينده قشر خاصي هستند. شباهتهاي اخلاقي و شخصيتي خاصي بين شخصيتهاي داستانها از جمله حاجي آقا و ياکوف و همچنين آنا بانوي داستان چخوف و علويه خانم وجود دارد. اما آنچه در آثار اين دو نويسنده متفاوت است نوع نگرش آنها است، چخوف با لحني اميدوارانه انتقاد ميکند، حال آنکه ياس و نااميدي در داستانهاي هدايت به افراط ديده ميشود. مهمترين موضوعاتي که در آثار مورد بررسي اين دو نويسنده قابل توجه است عبارتاند از معضلات اجتماعي، بيعدالتي، وجود فساد در بين طبقات مختلف جامعه و همدردي با انسانها، که همه اين موارد با طنزي گزنده بيان شدهاند و مخاطب را به ابراز همدردي وا ميدارند. هدف در اين پژوهش بررسي مشترکات اين دو نويسنده در شيوه پرداختن به طنز اجتماعي و مقايسه آن دو با يکديگر است.
کتاب هزار و یک حکایت یکی از تالیفات مرحوم خلیل خان ثقفی است. ایشان در پاریس به مطالعه کتب مختلفی از آثار نویسندگان عربی، مراکشی، الجزایری، فرانسوی، ژاپنی، چینی، انگلیسی، آلمانی که حکایات را نوشته بودند نمود و مصمم گردید که با اطلاعات شخصی حکایات مختلفی را بهم درآمیزد و اندک اندک آنرا تا پانصد حکایت درآورد ولی با فرصتی که در مدت یک سال بدست آورد و شور و ذوقی که پیوسته در تدوین کتاب از خود ابراز می نمود کم کم حکایات گردآورده او از یک هزار تجاوز نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و پس از بازگشت به میهن حک و اصلاح مختصری نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و منتشر نمود...
در این داستان پلیسی جنایی، احمد به همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی مسلح میزند .آنان، سرمایهداری به نام پرویز پازوکی را میربایند .در این ماجرا احمد، راننده پازوکی را به قتل میرساند و در پی آن وقایعی رخ میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.
کتاب جوامع احکامالنجوم اثر ابوالحسن علی بن زید بیهقی، معروف به ابن فندق، یکی از آثار ارزشمند منثور قرن ششم هجری و پیش از حمله مغول است. در این پژوهش به بررسی واژهها و ترکیبهای خاص این کتاب پرداختهایم. نثر کتاب مرسل و متمایل به نثر بین مرسل و فنی است.
«گاو»، اثر غلامحسين ساعدي و «مسخ»، نوشته فرانتس کافکا از جمله آثار داستاني کوتاه معاصر به شمار ميروند که داراي ژرفساختي کاملا شبيه به يکديگرند. اين دو اثر در واقع بياني اکسپرسيونيستي از جامعه عصر ساعدي و کافکاست که ميکوشد با رويکردي جادويي، رئاليسمترس و خفقان و استبداد حاکم بر ايران بعد از کودتاي 28 مرداد و پراگ 1900 را به تصوير کشد. اين دو اثر، با وجود داشتن ژرف ساخت يکسان، در حوزه شيوه شخصيتپردازي، کاملا با يکديگر متفاوتاند، کاربرد گفتگو در مقايسه با ساير شگردهاي پردازش شخصيت، بسامدي بسيار اندک در اين مسخ دارد و در مقابل، توصيف با دامنه کاربرد وسيع، منطق حاکم بر شيوه شخصيتپردازي آن به شمار ميرود. «مسخ» به عنوان يکي از آثار برجسته ادبيات جهان، مورد توجه بسياري از ناقدان و نويسندگان از جمله ولاديمير ناباکوف قرار گرفته است. درباره «گاو» اثر ساعدي نيز بسياري سخن گفتهاند اما در هيچ يک از آثار مذکور، به طور مبسوط به بررسي شگردهاي شخصيتپردازي در داستان کوتاه «گاو» و مقايسه آن با «مسخ» کافکا پرداخته نشده است؛ از اين روي، در پژوهش حاضر عوامل موثر در پردازش شخصيت در دو اثر داستاني «گاو» و «مسخ» مورد بررسي و مقايسه قرار گرفته است.