شاعران پارسیگوی اصفهان در طول تاریخ چندصدساله ادب فارسی درخششی خاص داشتهاند. شاعر نامآور قرن ششم هجری، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی را همه شعرشناسان و ادبدوستان میشناسند و منزلتش را میدانند، اما آیا تا قبل از قرن ششم نیز در اصفهان شاعران پارسیگوی بودهاند؟! بیت زیر از جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، بیانگر آن است که او خود و معاصرانش را باقی ماندگان نسلی از شاعران بزرگ میداند که در اصفهان میزیستهاند: هنوز گویندگان هستند اندر عراق که قوت ناطقه مدد از ایشان برد حکیم سنایی غزنوی در دیوان خود از شاعری ذواللسانین نام برده و در وصف او قصیدهای سروده است که شاید بتوان او را در حال حاضر قدیمترین شاعر پارسیگوی اصفهان دانست. این شاعر، ابوالفتح محمد بن علی بن محمد اصفهانی است. دوران سالخوردگی او مقارن آغاز حیات جمال الدین عبدالرزاق است. متأسفانه، جز معدودی از ابیات او که در کتاب المعجم فی معاییر الاشعار العجم آمده، دیوانی از او باقی نمانده است. این پژوهش به بازجست نشانههای این شاعر در متون ادبی میپردازد.
سقوط اصفهان، اثر پطرس دى سركيس گيلانتز است كه ترجمه آن توسط محمد مهريار صورت گرفته است. در قرن 12 هجرى اين كتاب توسط مؤلف به ز بان ارمنى نوشته شده است. گزارشهاى وى را به دو قسمت عمده مىتوان تقسيم نمود. قسمت نخستين عبارت از وقايعى است كه بيشتر در اصفهان، پايتخت دولت صفوى، اتفاق افتاده است. و قسمت دوم شامل حوادثى است كه در شمال؛ يعنى نواحى قفقاز و حدود سرحدى ايران و تركيه روى داده است. در قسمت دوم گزارشهاى خود، گيلاننتز جزئيات ظلم و جورى كه در قفقازيه و جبال قفقاز هم از ايرانيان و هم از تركان بر ارمنيان مىرفته است و رفتار آن هر دو را با خليفه بزرگ ارمنى، قتل عام ارمنيان قاپان، رفتار و ختانگ، رهبر گرجيان، و از آن كنستانتين (محمد قليخان) كاختييى و نايب او در ايروان، همه را بشرح و تفصيل آورده است. وى حمله تركان را نيز همچنان توصيف نموده است. مانند اينها جالبتر و پر ارزش، اطلاعاتى است كه وى از طهماسب ميرزا، وليعهد ظاهرى و جانشين واقعى شاه سلطان حسين بدست مىدهد. از اين گذشته، به نحو غير مستقيم حالت اختلاف و دشمنانگى ميان شيعه و سنى و سياست روسيان و تركان را نسبت به ايران روشن مىسازد.
محمداسماعیل خواجویی فرزند محمدحسین بن محمدرضا بن علاءالدین محمد مازندرانی، متولد سال ۱۱۰۰ قمری است. احتمالاً زادگاه وی مازندران بوده است. شهرت وی به «اصفهانی» به این سبب است که محل رشد، مراحل تحصیلات و تألیفات وی در اصفهان بوده است. همچنین شهرت او به «خواجویی» بدان سبب بوده که وی در سال (۱۱۳۳ هـ.ق) به محله «خواجوی» اصفهان هجرت کرده است. ملا محمداسماعیل خواجویی در طول زندگی مشقت بار خود به تحقیق و پژوهش پرداخت و حوادث ناگوار، این عالم نستوه را از تالیف بازنداشت. برخی از آثار دقیق و تحقیقی وی در فقه، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام و...، در اوج هجوم افغانها به ایران، به رشته تحریر درآورده است. وی حلقه ارتباط حوزه علمیه اصفهان در عهد صفوی و دوره قاجاریه است. وجود ارزشمند این عالم موجب گردید فلسفه غنی و پربار عصر صفویه که با هجوم افاغنه در معرض نابودی قرار گرفته بود حفظ شود و با رساله های پر شمار و شاگردان بزرگی که تربیت نمود به دوره قاجاریه منتقل گردد. صاحب «روضات الجنات» تعداد آثار ایشان را یکصد و پنجاه اثر ذکر کرده است؛ اما صاحب «حدیقة الشعراء»، آثار محققانه مرحوم خواجویی را سیصد اثر میداند. خواجویی بر بیشتر کتابهای حوزوی حاشیه دارد. بررسی آثار گرانسنگ این فقیه فرزانه نشان میدهد که بخش مهمی از این آثار به صورت دست نوشته در گوشه کتابخانهها مهجور مانده و هنوز به زیور طبع آراسته نشده است. اخیرا به کوشش محقق پرتلاش سید مهدی رجایی، حدود هشتاد اثر از آثار ارزشمند مرحوم خواجویی جمعآوری و منتشر شده است....
متون کهن، به ویژه متون پیش از حمله مغول، همچون گنجینههایی از واژهها و اصطلاحات، پشتوانهای استوار برای زبان فارسی امروز به شمار میآیند. گونهکهن بسیاری از واژهها را میتوان در این متن بازجست. بسیاری از واژهها، که امروز نشان آنها را تنها میتوان در فرهنگهای لغت جست، در متنهای قدیمی یافت میشوند. حتی گاهی میتوان واژههایی در این کتابها پیدا کرد که در فرهنگهای موجود اثری از آنها نیست. در این میان، جایگاه متنهای کهن علمی، از آن روی که سرشار از اصطلاحات علمیاند، در روزگاری که نقش زبان فارسی به عنوان زبان علمی در هجوم واژههای دانشهای گوناگون رو به ضعف مینهد، در خور توجه است. درست است که بسیاری از مفاهیم دانشهای قدیم امروز نادرست و خرافی به شمار آمده و منسوخ شده است، اما میتوان از واژههای علمی کهن به عنوان قالب و ظرفی برای مفاهیم علمی روز استفاده کرد.
كتاب تاريخي ـ ادبي «تاج المآثر» يكي از كهنترين منابع تاريخ غوريان است كه مولف آن خود در دستگاه حكومت غوريان هند ميزيسته است. تاج المآثر، كه در سال 602 هجري قمري به رشته تحرير درآمده، افزون بر اهميت تاريخي از اهميت ادبي بسياري نيز برخوردار است. اين كتاب با بهرهگيريهاي فراوان از صنايع ادبي و استشهادهاي بسيار به اشعار تازي و پارسي از كتابهاي پيشرو نثر فني فارسي به شمار ميرود و به نوبه خود در آثار پس از خود تاثير قابل توجهي داشته است. متاسفانه با وجود ويژگيهاي منحصر به فرد اين كتاب تاريخي ـ ادبي كهن، تاج المآثر تاكنون در ايران به چاپ نرسيده و تحقيق مستقلي نيز درباره اين كتاب و نويسنده آن انجام نشده است. كوشش نويسندگان در اين مقاله بر آن بوده است تا ضمن اينكه با ديدي تحليلي و انتقادي ويژگيهاي اين كتاب را مورد بررسي قرار ميدهند، طرحي از زندگينامه مولف را نيز ـ كه در منابع به صورت ناقص و مغشوش ارايه شده است ـ به دست دهند و به سوالاتي در زمينه برخي جنبههاي ناشناخته زندگي او چونان مذهب و تصوف وي پاسخ دهند.