ادبیات تطبیقی یکی از مقولههای مهم در تحلیل آثار ادبی بین ملل مختلف است که اخیراً ذهن برخی از منتقدان معاصر را به خود مشغول داشته است. منتقدان برای بررسی تطبیقی آثار از روشهای مختلف نقد ادبی بهره بردهاند. یکی از این روشها، نقد در حوزه زیبایی شناسی است. نقد زیبایی شناسی، فرصت مناسبی برای تحلیل پدیدههای مفهومی است که از طریق تجربه زیبایی در اثر ادبی به دست میآید. یکی از مهمترین و اساسیترین پدیدههای مفهومی در آثار ادبی و خصوصاً شعر، عشق است که به صورت پرسش زیربنایی و ژرف نگرانۀ ("عشق چیست؟")، اغلب شاعران جهان را به خود مشغول داشته است؛ آنچنان که گاهی دیدگاه دو شاعر را که در ظاهر از یکدیگر دورند و افقهای نگاه و پشتوانههای فرهنگیشان نیز متفاوت است، به یکپارچگی و یکسویهنگری میکشاند. برای نمونه، «احمد شاملو» در ادبیات فارسی و «نزار قبانی» در ادبیات عرب که به خوبی از این موهبت بهره بردهاند. این مقاله میکوشد تا در این راستا و با نگاهی تطبیقی به شعر دو شاعر فوق، افق تازهای را فرا روی نقد بگشاید. لذا، ضمن تبیین مبانی نظری مرتبط با موضوع، ابتدا، اندیشه و نگرشهای دو شاعر در این زمینه، جداگانه استخراج و بررسی میشود؛ سپس پدیدههای مفهومی کلّی حاصل از تفکر آنها، به طور تطبیقی، مورد تحلیل واقع میگردد.
این کتاب شامل 206 یادداشت، گفتگو، مقاله و شعرهایی است که در فراق شاملو نوشته و سروده شده است. نوشته ها و سروده های کسانی چون محمود دولت آبادی، سیمین بهبهانی، منوچهر آتشی، علی باباچاهی، بهرام بیضایی، پرویز خائفی، عبدالعلی دستغیب، هوشنگ گلشیری و… را می توان در این کتاب یافت. انتهای کتاب هم سال شمار زندگی شاملو به همراه عکس هایی از او آمده است.
در این کتاب معاصران شاملو، از جمله منوچهر آتشی، رضا براهنی، ناصر پاکدامن، مسعود خیام، نصرت رحمانی، یداله رویایی، حسن زرهی، شمس لنگرودی، عمران صلاحی، جواد مجابی، محمد محمد علی و... قلم زده اند. بخش اعظم مطالب این کتاب برای نخستین بار در ایران منتشر می شود. ادیسه ی بامداد، در جست و جوی آن چیزهاست که همیشه از نگاه ها و متن ها گریخته اند، همه ی آن چیزهایی که ما را به شاملو و کار شاملو نزدیک و نزدیک تر می کند. به این اعتبار، به جای تکرار دانسته ها، شروع نادانسته ها را پیش کشیده ایم و سفری در پیش گرفته ایم که هدف اش شناخت کسی است که در شعر حسادت برانگیز «درآستانه»، سفر جان کاه و فرصت کوتاه را به جان می پذیرد. این چه شاعری است که حسرت نمی خورد ؟ و چه برجا گذاشته که حسادت برمی انگیزد ؟ چه بر جای گذاشته که برجا می ماند و شاعر را برپا می کند ؟ ما، کارمان را بر کشف گوشه های پنهان اش گذاشته ایم... بخش نخست کتاب به زنده گی شاملو می پردازد. زنده گی نامه ی احمد شاملو، و منابع دیگری مثل آن چه شاملو در روزنامه ی کیهان درباره ی زنده گی اش نوشته، از جمله مطالب این بخش است. یاد بامداد، بخش دیگر کتاب است، در این قسمت شاعران و نویسنده گان از خاطرات شان با شاملو می گویند. بزرگ داشت بامداد، بخش سوم کتاب است. پیام ها، سخن رانی ها و یادداشت هایی که بعد از مرگ شاملو از جانب هم راهان شاملو منتشر شده است. بخش بعدی، نقد و بررسی شاملو و آثارش است. رضا براهنی، ناصر پاکدامن، تقی پورنامداریان، علی حصوری، یداله رویایی، حسن زرهی، میرزا آقا عسگری، شمس لنگرودی و دیگران نقد دقیقی از نیم قرن فعالیت شاملو را ارائه می کنند. گفت و نگفت از بامداد مجموعه ی گفت و گوهاست. گفت و گوهایی با شاعران (مفتون امینی، منوچهر آتشی، نصرت رحمانی، محمد حقوقی، محمد علی سپانلو، سهراب مازندرانی، ضیا موحد، علی باباچاهی)، با نویسنده گان (جواد مجابی، نسیم خاکسار، جلال سرفراز، اسد سیف، داریوش کارگر، رضا مقصدی، محمد محمد علی)، و همین طور آیدا سرکیسیان، و بخش های مهمی از گفت و گوی هفده ساعته ی احمد شاملو با مجله ی فردوسی، مطالب این بخش را تشکیل می دهد. متن کامل سخنرانی احمد شاملو در دانش گاه برکلی که بحث های فراوانی را به همراه داشت، و به قضیه ی معروف «فردوسی و شاملو» دامن زد، در این کتاب آمده است. این نخستین بار است که متن این سخن رانی به صورت کامل در ایران منتشر می شود. نقد و نظر محمدرضا باطنی و شمس لنگرودی درباره ی این سخن رانی، در ادامه آمده است. شاملو در سکانس آخر، متن سناریوی فیلمی است که بهمن مقصودلو درباره ی شاملو ساخته است. درین فیلم، در کنار احمد شاملو، محمود دولت آبادی، ناصر تقوایی، محمد علی سپانلو، سیمین بهبهانی، عباس کیارستمی، محمد حقوقی، بهرام بیضایی، اسماعیل نوری علا، و آیدا حضور می یابند. متن سناریو صحبت های این افراد را دربر می گیرد. انتشار «ادیسه ی بامداد»، فرصتی است برای کشف فضاهای کور، در زنده گی، در شعر و ادبیاتی که نام احمد شاملو را با خود می برد...
نقد امري انتزاعي است که از واکنش ذهني خواننده نشئت گرفته و موجب تحليل متني ميشود، هرچند برخي از متفکران، آن را تنها تعيينکننده ارزش آثار به شمار ميآورند. در نقد، اساسا با دو رويکرد (ارزياب و تحليلگر) مواجه هستيم که ما را به دو پديده خوانش و تاويل برمبناي قاعده در زماني (مولفمدار و تاريخمدار) و قاعده هم زماني (متافيزيک متن و واکنش خواننده) درگير ميسازد و خواننده منتقد، متن را با تمامي بافت پيچيده ساختارياش، به کمک عناصر پنهان و آشکار برونمتني و درونمتني، نقد ميکند. اين مقاله با قبول باور فوق، ابتدا نظريات و ضدنظريات موجود را درباره نقد بررسي کرده، سپس ضمن ترسيم دياگرام نقد، به تفسير آن به عنوان يک شبکه هوشمند ارتباطي، از منتقد به متن و جهان متنيت ميپردازد.