نویسندگان زن در طول تاریخ فارغ از تفاوت‌های جغرافیایی ـ تاریخی، فرهنگی و ملیتی با دغدغه‌ها و چالش‌هایی هم‌پیوند و گاه همسان مواجه بوده‌اند. ادبیات زنان، جهانی را به تصویر می‌کشد که عمدتاً بر‌اساس اولویت‌ها و ملاحظات منطق مردانه تعریف می‌شود. بنابراین نویسندگان زن با برهم‌زدن قوانین مردان در نگارش، سعی دارند با بهره‌گیری از «‌‌زیبایی‌شناسی زنانه» زبان مناسبی برای بیان دغدغه‌ها و آرمان‌های خود بیابند و از این رهگذر تصویر روشنی از زن را، آن‌گونه که هست و آن‌گونه که باید باشد، ارائه کنند. در ادبیات معاصر ایران و ایتالیا نیز زنان نویسنده بسیاری به خلق آثاری با محوریت مسائل زنان پرداخته‌اند. از این میان می‌توان به آثار زویا پیرزاد و آلبا دسس پدس که با روایت خاص زندگی روزمره زنان به بیان ملاحظات و دغدغه‌های عمیقاً مشترک زنان می‌پردازند، اشاره کرد. مقاله حاضر در چارچوب بایسته¬های ادبیات تطبیقی و با کاربست نظریه «مؤنث‌نگری در نوشتار زنانه» در باب دو رمان برآمده از خاستگاه‌های جغرافیایی ـ فرهنگی متفاوت، درصدد پاسخ به این پرسش است که چگونه ویژگی‌های مشترک نوشتار زنانه، تشابهات و تناظرهای بنیادی در پیرنگ، روایت و شخصیت‌پردازی این دو رمان ایجاد کرده است؟ آنچه با یقین می¬توان گفت این است که خصلت‌ها و مؤلفه‌های مشترکی که در متن و فرا‌متن این دو نوشتار زنانه وجود دارد، در ارائه تصویری واقع¬گرایانه و سنجیده از «وضعیت زنان» در دو جامعه توصیف ‌شده نقش چشمگیری ایفا کرده است.

منابع مشابه بیشتر ...

654f801a00910.jpg

مضامین مشترک در ادب فارسی و عربی

سید محمد دامادی

کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...

61e437a3c29db.png

گسترش فرهنگ و ادب ایران در جهان

بهرام طوسی

فرهنگ و تمدن ایران چون خورشیدی تابان پرتو خرد اهورایی خود را در طول هزاره‌های متمادی، از زمانی که دنیا اولین گام‌های خود را در راه زندگی اجتماعی برمی‌داشت و هنوز در تاریکی جهل و بی‌قانونی دست‌وپا می‌زد، سخاوتمندانه بر سراسر جهان گسترانیده است. این کتاب دربردارنده اهمیت و ارزش زبان و ادب فارسی است و شامل این مطالب می‌باشد: ادب و ادبیات، آشنایی با فرهنگ و تمدن ایران، فلسفه ایران باستان و زرتشت، زبان فارسی، فردوسی و شاهنامه، علم و تمدن در ایران باستان، و نقش ایرانیان در بنیان‌گذاری تمدن بزرگ اسلامی.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

58a042e304d21.PNG

اقتباس بینامتنی در مهمان مامان نمونه‌ای از نگاه حداکثری به اقتباس سینمایی

ابراهیم سلیمی کوچی

مبحث اقتباس همچنان از مباحث مناقشه برانگیز مطالعات نظری و تحلیلی سینما و ادبیات تطبیقی به شمار می‌رود. دادلی اندرو (1945) که از نظریه‌پردازان متأخر مطالعات سینمایی است در نوشتارهای پیاپی مبحث اقتباس سینمایی را مورد بررسی قرار داده و با توجه به مناسبات ممکن میان متن ادبی و سینمایی دسته‌بندی‌های مختلفی را درباب چیستی، چرایی و اصناف اقتباس ارائه کرده است. ما در این مقاله با تکیه بر نظریات دادلی اندرو، ابتدا با برشمردن انواع اقتباس سینمایی نوعی رویکرد حداکثری به مقوله اقتباس را که بر مفاهیمی نظیر بینامتنیت تکیه دارد، مطرح می‌کنیم و با رویکردی تطبیقی متنِ داستانِ مهمان مامان (1375) اثر هوشنگ مرادی کرمانی (1323) و متنِ فیلمِ سینمایی مهمان مامان اثر داریوش مهرجویی را از این منظر مورد بررسی قرار می‌دهیم. طبق نظریه اندرو، اقتباس مهرجویی در دسته «تلاقی» قرار می‌گیرد و نوعی اقتباس بینامتنی به شمار می‌رود که از مزیت‌ها و کارکردهای قابل قبولی برخوردار است. این اقتباسِ موفق بازنمود گفت وگوی چند متن مجزّاست و از همین روست که کارگردان توانسته از رهگذر بسط و تغییر در پاره‌هایی از متنِ اصلی باعث غنایِ اثر اقتباسی شود.

هنر/متون نمایشی/نمایشنامه ایرانی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
57f67bd7386e9.PNG

بررسي تطبيقي عناصر رمان نويي در پاك‌كن‌ها اثر آلن روب گرييه و خواب خون نوشته بهرام صادقي

ابراهیم سلیمی کوچی

رمان نو همچنان از جريان‌هاي تأثيرگذار ادبيات مدرن به شمار مي‌رود. در ادبيات داستاني معاصر ايران نيز مي‌توان بارقه‌هايي از به كار‌گيري عناصر و شيوه‌هاي روايي رمان نويي را مشاهده كرد. اين گرايش نزد داستان‌نويسي نظير بهرام صادقي تشخص ويژه‌اي يافته است، تا آنجا كه بسياري او را نماينده رمان نو در ايران دانسته‌اند. اين البته در حالي است كه خود بهرام صادقي هرگونه تأثيرپذيريِ آگاهانه از رمان نو را انكار كرده است. در نوشتار حاضر،‏ با تكيه بر بايسته‌هاي نظري مطالعات تطبيقي در ادبيات،‏ به بررسي هم‌سويي و هم‌نوايي عناصر داستاني و پيرنگ در خواب خون بهرام صادقي و پاك كن‌هاي روب گرييه پرداخته‌ايم و تلاش كرده‌ايم كه بي‌هيچ پيشداوري درباره تأثيرپذيري صادقي از جريان ادبي رمان نو،‏ درصدد پاسخ به اين سؤال برآييم كه با توجه به معيارهاي موجود در يك اثر زبده رمان نويي نظير پاك كن‌ها،‏ تا چه اندازه مي‌توان اثري مثل خواب خون بهرام صادقي را نمونه‌اي از يك متن رمان‌نويي به حساب آورد؟

پژوهش‌ها/پژوهش‌های تطبیقی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله