این پژوهش بررسی موردی تفاوتهای جنسیتی زبانی در کودک دوقلوی دختر و پسر است که در بهکارگیری دایره واژگان فارسی انجام شده است. این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی در چارچوب فهرست تکامل رشد ارتباطی مک آرتورـ بیتز (سی. دی . آی) انجام شده و در آن، دایره واژگانی دوقلوهای مورد بررسی در 22 دسته واژگانی و 2 دسته افزون بر چهارچوب تحقیق، تحلیل شده است. پیکره زبانی، گفتار روزمره دوقلو هاست که با استفاده از ضبط صدا (در کل 2535 واژه) دستهبندی و بسامد وقوع آنان در هر دسته واژگانی محاسبه شده است. در ادامه، تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تی وابسته انجام شده است. نتایج آزمون تی وابسته نشان میدهد فقط در دستههای واژگانی 6، 10 و 16 و نمره کل مقیاس (نمودار 1 و جدول 26)، میان میانگین عملکرد دوقلوها تفاوتی معنادار وجود دارد (05/0p< ) و در سایر موارد میانگین عملکرد آنها بسیار نزدیک به یکدیگر است. همچنین در تمام موارد معناداری تفاوت، میانگین عملکرد آرشام (پسر) بزرگ تر از آرشیدا (دختر) است که عملکرد بهتر وی را در این خرده مقیاسها نشان میدهد. در دستههای 2 و 13 عملکرد آنها و در نتیجه میانگین یکسان است. سایر تفاوتها و شباهتهای موجود در دایره واژگان آنها عبارتانداز: 1. دسته واژگانی افعال در دایره واژگان هر دو از بالاترین بسامد برخوردار است؛ 2. دسته واژگانی کلمات انتزاعی برای هر دو از کمترین بسامد برخوردار است و 3. گستردگی و تنوع دایره واژگان در کودک پسر بیشتر است (از مجموع پیکره، 25/56 درصد به پسر و 74/43 درصد به دختر اختصاص دارد).
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی انواع حالتهای دستوری در وفسی، از زبانهای ایرانی شمال غربی، و بررسی شیوههای حالتنمایی آنهاست. در اینباره، چهارده حالت دستوری در وفسی قابل شناسایی است که از طریق راهبردهای گوناگون زبانی به شرح زیر نشانگذاری میشوند: 1. استفاده از تکواژ به صورت پسوند؛ 2. استفاده از حروف اضافه؛ 3. استفاده از واژهبستها (حروف اضافه وابسته از لحاظ آوایی)؛ 4. استفاده از ترتیب واژگانی؛ و 5. استفاده از ویژگیهای زبرزنجیری. نتایج تحقیق، که در طی جدولهایی در مقاله آورده شده است، نشان میدهد که حالتهای «کنایی»، «مفعولی»، «مفعولی حرف اضافه»، «بهواسطه»، و «ملکی»، در گویش، با استفاده از تکواژهای تلفیقیِ حالت غیر مستقیم؛ همچنین حالت «بهواسطه» (علاوه بر راهبرد پیشین) در ساختهای خاص، با استفاده از واژهبست؛ حالتهای «ازی»، «بایی»، «برایی»، «ابزاری»، «مکانی»، و «حرکتی» از طریق حروف اضافه؛ و حالتهای «فاعلی» و «مطلق» از طریق ترتیب واژگانی و نوع ساختار جمله حالتنمایی میگردند. علاوه بر آن، در نمایاندن حالت »ندایی» در وفسی، از ویژگی زبرزنجیریِ آهنگ خیزان بهره برده میشود.
پژوهش حاضر تحليلي است مقطعي مقايسهاي که بر پايه مدل اقناع محدوديت انجام شده است. در اين پژوهش عملکرد نوجوانان يک زبانه فارسي زبان با نوجوانان دو زبانه آذري ـ فارسي زبان در درک ضرب المثلها در زبان فارسي مقايسه شده است. در انجام تحقيق 142 نفر دانش آموز از مقطع دبيرستان، در دو گروه يک زبانه و دوزبانه، با دامنه سني 15 تا 18 سال و در دو جنسيت زن و مرد به منظور بررسي تاثير متغيرهاي «بافت زباني»، «آشنايي» و «جنسيت» بر «سرعت درک» (زمان پاسخگويي) ضربالمثلهاي زبان فارسي مورد بررسي قرار گرفتهاند. آزمون مورد استفاده در اين مطالعه، آزمون درک ضرب المثل است که به صورت نرم افزاري تهيه شده، دادهها در آن به صورت فايل متني ذخيره و زمان پاسخگويي به سوالات به ميلي ثانيه اندازهگيري شده است. تحليل دادهها با استفاده از آزمون آماري تحليل واريانس دوطرفه و آزمون تي مستقل صورت گرفت. نتايج حاصل از تحليل دادهها تاثير معنيدار هر يک از اين متغيرها را نشان ميدهد، و کارايي مدل اقناع محدوديت در درک ضربالمثلهاي زبان فارسي را پشتيباني ميكند.