«سکوت» یکی از مفاهیم بنیادین عرفان، به ویژه عرفان اسلامی، است. یکی از کسانی که به این سکوت عرفانی نائل می‌شود و تولد دوباره می‌یابد، مولوی است. مطالعه در آثار او و رابطه‌اش با شمس تبریزی نشان می‌دهد که شمس، خاموشی و سکوت را به مولوی آموخت تا از درون مولوی متشرع، مولوی عارف و عاشق ‌زاده شود. این طبیب حاذق روان دریافته بود که انباشتگی اطلاعات در مولوی مهم‌ترین مانع است و به همین دلیل به او آموخت «که تعلم نیز حجاب بزرگ است». شمس با دقت مراقب احوال مولوی بود و مولوی هم شیفته شمس، اما تا تهی شدن از خود راه درازی در پیش بود. به همین دلیل، شمس به دفعات آموزه‌های خود را تکرار می‌نمود. حتی به نظر می‌رسد مسافرت‌های گاه و بی‌گاه شمس با هدف خاصی صورت می‌گرفته است تا مولوی سرانجام نه شمس تبریزی، بلکه شمس درونی خود را بیابد. آموزه‌های شمس بی‌نتیجه نماند. چنان که تغییر حال مولوی و آثار او زاده دیدار او با شمس، تأثیر آموزش‌های او و فراگیری سکوت عرفانی بود. شاید به همین دلیل مولوی تخلص «خاموش» را برای خود برگزید. سرانجام مولوی با تسلیم کامل خود به شمس، خاموشی را تجربه کرد تا با نشستن در مرکز این توفان، آتشفشان دلش سر باز نماید و سرانجام با فراگرفتن سکوت عرفانی، تولد دوباره بیابد و به مولوی عاشق و عارف جاودانه‌ای بدل گردد.

منابع مشابه بیشتر ...

64e9e7169597e.jpg

دو رساله در فلسفه اسلامی‌: تجدد امثال و حرکت جوهری‌، جبر و اختیار از دیدگاه مولوی‌

جلال الدین همایی

در این مجموعه، دو رساله کوتاه از حکیم "عمر خیام"، متن عربی و ترجمه فارسی به طبع رسیده است .در رساله اول، سه مسئله مطرح و پاسخ داده شده است .این مسائل درباره نفوس ناطقه، حوادث امکانی باطل، و اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت، و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود، است .رساله دوم نیز "پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی "نام دارد .

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57c3599fc8ae6.PNG

تحلیل ریخت‌شناسی داستان سیاوش بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ

ابراهیم استاجی

شاهنامه فردوسی، بزرگ‌ترین اثر حماسی ادب فارسی، با داشتن داستان‌هایی با ویژگی‌های مدرن و امروزی، راه را بر نظریه‌های ادبی متاخر برای آزمون، مقایسه و تطبیق باز کرده است. روش ولادیمیر پراپ روسی یکی از بهترین شیوه‌های تحلیل و طبقه‌بندی ریخت‌شناسی داستان‌ها و قصه‌های اساطیری و حماسی شاهنامه به جهت ماهیت خاص آنها است. نوشته حاضر با بهره گرفتن از شیوه پراپ، که کارش را بر پایه کنش شخصیت‌ها نهاده است، به تحلیل داستان سیاوش می‌پردازد. تطبیق داستان سیاوش با نظریه پراپ، فرضیه علمی و اساسی این تحقیق است. در این بررسی نشان می‌دهیم که این روایت با مقداری جابجایی در کنش‌های اشخاص قصه، کاملا با خویشکاری‌های ارائه شده توسط پراپ هماهنگ است. بیست و پنج خویشکاری اصلی و فرعی موجود در این داستان، نشان‌دهنده و گواه این مدعاست. کنش ها بین پنج شخصیت اصلی تقسیم شده است و کنش «مصیبت»، «فریب کاری» و «عمل قهرمان»، عناصر جدایی ناپذیر و تکرار شونده داستان هستند. روند داستان، عبور از آرامش به اوج فاجعه با سه حرکت است و سه حرکت موجود در داستان با وجود مضمون و ظاهری متفاوت، دارای ساختاری واحد هستند.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله
57665338b5607.PNG

فرضیه تعلق «نوفل» در لیلی و مجنون به گروه عیاران و فتیان

ابراهیم استاجی

هدف از پژوهش حاضر شناخت و تحلیل شخصیت نوفل و طبقه اجتماعی او در لیلی و مجنون و بررسی نقش این شخصیت‌گذاری در جریان رویدادها بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه‌ای و در دو بخش انجام یافته است: در بخش آغازین، به جریان مستقلّ ادب عیّاری و مرام جوانمردی از دوران پیش از اسلام تاکنون و نخستین نمودهای مکتوب این جریان در آثاری چون سمک عیّار، داراب نامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه، امیرارسلان و... توجّه شده است. بدین منظور، نگارندگان ابتدا نگاهی به اصطلاح «عیّار» داشته، سپس آیین و مرام اخلاقی ـ اجتماعی این گروه را به اجمال بررسیده‌اند؛ بخش دوم بر بازخوانی و بازشناسی شخصیّت نوفل در لیلی و مجنون تأکید می‌کند. هرچند تا امروز شناخت شخصیّت نوفل ـ به دلیل فقر پژوهشی موجود در ادب عیّاری ـ ضرورتی تحقیقی نبوده، کیستی نوفل و هدف و انگیزه او در کمک به مجنون همواره سؤالی اساسی بوده است و اینکه چرا وی پس از رفع موانع و جنگ‌هایی که با قبیله لیلی دارد، با وجود پیروزی بر آنان، حاضر نمی‌شود به ظلم و بدون رضایت پدر، لیلی را به مجنون بسپارد و جوانمردی را شیوه خود می‌داند. درمجموع، این مقاله کوشیده است در لیلی و مجنون حکیم نظامی، با تکیه بر نشانه‌های مشهود و مستقیمی که در مورد شخصیّت نوفل، مرام و آیین او و طبقه اجتماعی‌اش وجود دارد، به بررسی تطبیقی این نمودها با آیین فتوّت و عیّاری بپردازد و به پرسش‌ها و ابهامات در این زمینه پاسخ گوید. برآیند کلّی این پژوهش آن است که نوفل در لیلی و مجنون به عیّاران و فتیان تعلّق دارد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله