هدف پژوهش حاضر، بررسی «ریختشناسی حکایتهای کلیله و دمنه نصرالله منشی» بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ (1970 - 1895م.) است. تعیین ساختار حکایتهای کلیله و دمنه، شناخت بهتر ساختار حکایتهای هندی، درک بهتر ساختار کلیله و دمنه و تشخیص ساختار حکایتهای هندی از ایرانی، از اهداف پژوهش حاضر محسوب میشود. اهمیت نثر کلیله و دمنه نصرالله منشی، نقش آن در پیدایش و روند نثر فنی، تقلیدهای فراوان از این اثر و مواردی از این دست، از دلایل انتخاب این اثر به شمار میرود. روش پژوهش، توصیفی است و نتایج بر اساس تکنیک تحلیل محتوا، به شیوه کتابخانهای و بر اساس روش پراپ، تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه ، بیانگر این است که پنجاه و هفت حکایت این اثر، دارای سی و چهار خویشکاری و صد حرکت است و سادگی یا پیچیدهبودن حکایتها به ترکیب حرکتها بستگی دارد. همچنین بررسیها نشان میدهد که ساختار دو حکایت اصلی باب «بازجست کار دمنه» و «زاهد و مهمان او» با حکایتهای دیگر متفاوت است. با توجه به نبودن این حکایتها در پنچه تنتره و تفاوت ساختاری آنها با کلیله و دمنه، به نظر میرسد این داستانها در ایران، به ترجمهی کتاب افزوده شدهاند.
لغات و اصطلاحات شاهکارهای ادبیات فارسی مثل کلیله و دمنه، کتب فارسی وزارتی، فارسی چهارم دبیرستان، گلستان و بوستان سعدی و اصطلاحات عرفانی، غزلیات خواجه حافظ به ضمیمه سودمندترین قواعد املاء و انشاء که توسط اکبر ترابی در سال 1334 توسط انتشارات بنگاه مطبوعاتی اپیکور و کتابفروشی معرفت منتشر شده است
کَلیله و دِمنه نوشتهٔ ویشنا سرما کتابی است از اصل هندی که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه ترجمه شد. کلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایتهای گوناگون (بیشتر از زبان حیوانات) نقل شدهاست. نام کتاب از دو شغال به نام «کلیله» و «دمنه» گرفته شده که قصههای کتاب از زبان آنها گفته شدهاست. بخش بزرگی از کتاب اختصاص به داستان این دو شغال دارد. اصل داستانهای آن در هند و در حدود سالهای ۵۰۰ تا ۱۰۰ پیش از میلاد به وقوع میپیوندند. مجتبی مینوی دربارهٔ این کتاب میگوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعههای دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی میداشتند، میخواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان میآموختند. کلیله و دمنه در واقع تألیفی است مبتنی بر چند اثر هندی که مهمترین آنها پنجه تنتره بهمعنی پنج فصل و به زبان سانسکریت است که توسط فیلسوف بیدبا و بهدستور پادشاه هندی دبشلیم نوشته شدهاست. در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مؤلف این اثر میدانند. نام پهلوی اثر کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی این اثر هماکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفتهاست؛ اما ترجمهای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیکترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه است.
هدف پژوهش حاضر، بررسي درونمايه ساقينامههاي فارسي از منظر انطباقپذيري آنها با مضامين رباعيات خيام است. به همين جهت 119 ساقينامه موجود در تذکرههاي ميخانه و پيمانه به روش کتابخانهاي و با شيوه تحليل محتوا بررسي شده و از آنجا که استقراي تام مد نظر بوده، نمونهگيري اعمال نشده است. نتيجه بيانگر اين مطلب است که انديشههايي چون اغتنام فرصت، مرگانديشي، حيرت و شکوه از روزگار از موتيفهاي مشترک رباعيات خيام و ساقينامههاست، با اين تفاوت که در رباعيات خيام رنگ فلسفي به خود گرفته و به صورت موجز بيان شدهاند اما در ساقي نامهها گاه رنگ عرفاني يا عاشقانه يافته و ميدان وسيعتري براي جولان داشتهاند. علاوه بر اين، پديدآورندگان اين نوع ادبي، اغلب با انتساب نابسامانيهاي اجتماعي به روزگار، اعتراض خود را در پوشش ميومستي و اصطلاحات مربوط به آنها، فارغ از هر محدوديتي اظهار کردهاند.
گسترش مدرنيزم و آغاز موج سوم (عصر فراصنعتي) به عنوان دست آوردهاي فراگير قرن بيستم همه ابعاد زندگي را تحت تاثير قرار داد. هنر و ادبيات نيز چونان نمودهايي از جامعه، در تلاش به سوي همگامي و هماهنگي با آن قرار گرفت. حاصل اين هماهنگي و تاثيرپذيري پديدآمدن گونهاي نو در داستان به نام ميني ماليسم است که با تکيه بر ايجاز بيش از حد، سعي در هماهنگي با سرعت سير زندگي دارد. مينيماليسم در ادبيات غرب پديدهاي جديد محسوب ميشود، با وجود اين در ادبيات کلاسيک ايران نمونههاي فراواني ميتوان يافت که از بسياري جهات قابل انطباق با اين گونه ادبي جديد باشند. در مقاله حاضر کوشش شده اين انطباق در گلستان سعدي نموده شود. نتيجه کار نشان ميدهد که با اين بررسي ميتوان به درک تازهاي از ساختار داستانها و حکايات کلاسيک ايران دست يافت.