بيداري و آگاهي مردم، آزادي خواهي، عدالتخواهي، قانونگرايي، مبارزه با استبداد، وطن دوستي و در يک کلمه «مشروطهخواهي» از مهمترين حوادث دوران معاصر ايران و برخي ديگر از کشورهاي پيرامون ما بوده است. نويسندگان اين مقاله، در پي نشاندادن اين درونمايه مشترک در شعر دو شاعر هم عصر نسيم شمال، شاعر ايراني، و احمد شوقي، شاعر مصري است. نسيم شمال و احمد شوقي، با دو زبان متفاوت و در دو کشور غير همسايه زندگي کردهاند، ولي مفاهيم و مضامين مربوط به مشروطهخواهي در اشعار آنها بسيار مشترک است و اين نشاندهنده اشتراکات فرهنگي و اجتماعي دو ملت ايران و مصر است. آنان خواهان نظام مشروطه و پارلماني و مبتني بر قانون و عدالت، با حاکماني لايق، کاردان و عالم اند. نظامي که آسايش و سعادت و پيشرفت مردم را تامين نمايد و مانع ظلم و ستم شود. اما افسوس که نظام مشروطه در دوره اين شاعرانه در ايران و مصر ـ آن گونه که بايد، رشد نميکند و به ثمر نمينشيند. مخالفان مشروطه بر مجلس و ديگر ارکان مملکت سيطره مييابند و وطن در معرض نابساماني و آشفتگي قرار ميگيرد. به همين سبب است که هر دو شاعر، مردم را به پاس داشت و حفاظت از وطن، فرا ميخوانند.
قصیده بُرده سروده بوصیری مشهورترین مدیحه نبوی عربی در 161 بیت در ده بخش پیرامون فضائل و ویژگیهای درخشان پیامبر گرامی اسلام می باشد. این اثر شکوهمند از همان آغازین سالهای پس از سرایش مورد توجه گسترده ادیبان، شاعران، هنرمندان و توده عظیم امّت مسلمان در سراسر جهان قرار گرفت که ترجمه و شرح برده به زبانهای مختلف فارسی، ترکی، اردو، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسلاوی و بوسنیایی از نشانه های این اقبال جهانی است. در عصر حاضر احمد شوقی مصری در معارضه با بُرده قصیده ای بنام نَهجُ البُردَه در 190 بیت سروده است. هدف این نوشتار شرح تطبیقی دو قصیده ذکر شده است. شرح تطبیقی نیازمند اطلاعات و مطالعات فراوانی است، لذا پس از توضیحات کافی پیرامون مدائح نبوی، ضمن گذری اجمالی بر زندگی، احوال و افکار، آثار و اسلوب سرایندگان قصائد، تلاش شده، ابیات برده و نهج البرده با قلمی روان ترجمه و سپس شرح گردد. آنگاه به مقایسه هر دو قصیده و نقد هر یک با معیارهای علمی و ادبی رایج پرداخته شده. نتیجه تحقیق و تطبیق، برتری برده بوصیری را به وضوح تمام نشان می دهد.
این کتاب شامل دو بخش است: بخش اول در مورد قانون و آئین نامه حفظ آثار عتیقه. این قانون مشتمل بر بیست ماده است که در جلسه دوازدهم آبان هزار و سیصد و نه شمسی به تصویب شورای ملی رسید. بخش دوم کتاب نظامنامه اجرای قانون دوازدهم آبان ماه 1309 شمسی راجع به حفظ آثار عتیقه ایران است که در جلسه 28 آبان ماه 1311 به تصویب هیئت وزرا رسیده است.
در محیط دربار سلطان مسعود غزنوی، بیاعتمادی عمیقی در لایههای مختلف حکومت وجود داشت که زمینه انواع توطئهها و فتنهانگیزیها را فراهم میآورد. ابوالفضل بیهقی به کمک ابزارهایی همچون عنصر داستانی «گفتگو»، کوشیده است به نحوی زیرکانه و پوشیده آن واقعیتها را آشکار سازد و آنها را در بوته نقد قرار دهد. بیهقی با این انگیزه و هدف خاص از طریق گفتگو به توصیف دقیق شخصیتها و روابط آنها پرداخته است. وی گاه از طریق بازگویی جملاتِ اشخاص در لابهلای گفتگوهایشان، آنها را قابلاعتماد یا غیرقابل اعتماد معرفی کرده است. همچنین گاه فضای بیاعتمادی را از طریق گزینشها و پارههای برگزیده خود از میان گفتگوی شخصیتها منعکس کرده است. بیهقی معمولاً انتقاد خود را در لفافهای از گفتگوهای دیگران میپیچد و از طریق گفتگوی آنها بسیاری از سیاستهای اشتباه حکومت غزنویان و شخص مسعود را زیرکانه و غیر مستقیم برملا میکند.
در اين مقاله برآنيم تا با نگاه تاويلگرانه به عناصر داستاني، صحنهپردازي، فضاسازي و لحن شخصيتها در تاريخ بيهقي و با کمک گرفتن از تداعي معاني و مفاهيم در محور عمودي و افقي کلام، اين فرضيه را اثبات کنيم که ابوالفضل بيهقي از طريق عناصر مذکور، علاوه بر نوشتن تاريخ و داستانپردازي و زينت و آراستن کلام، از حکومت مسعود غزنوي و فضاي غيرقابل اعتماد دربار او انتقاد کرده است. پس ميتوان ادعا کرد که قلم بيهقي، صرفا محافظه کار نيست، بلکه قلم وي توام با انتقاد است، انتقاد از مفاسدي که منجر به شيوع بياعتمادي در دربار سلطان مسعود شده است؛ البته انتقادي زيرکانه و همراه با رعايت شان پادشاه.