ساختگرايي در زمينه داستان بيشتر به بررسي عنصر روايت ميپردازد. روايتشناس ساختگرا درصدد تدوين ساختار منسجم و واحدي از حوزههاي گوناگون داستان است. نوشته حاضر، مطابق برخي نظريات ساختگرايي - که در متن آمده است - به بررسي ساختار قصه اميرارسلان، آخرين بازمانده مهم نسل قصههاي بلند عاميانه فارسي ميپردازد. با توجه به ديدگاه ژرار ژنت، ساختار قصه اميرارسلان در دو سطح «روايتگري» و «روايت» جاي بررسي دارد. در سطح روايتگري، ابتدا نقيب الممالک، روايتگر اميرارسلان معرفي گرديده و سپس از زاويه ديد روايت در اين قصه بحث شده است. در سطح روايت، نخست ساختار روايي قصه بررسي و سپس شباهت و تفاوت آن با ديگر قصههاي بلند عاميانه ذکر شده است. در بخش دوم از سطح روايت، به ساختار نحوي قصه اشاره شده و کوشش شده است نقش اشخاص در قصه و اعمال و حرکاتشان در فشردهترين شکل ممکن خلاصه شوند و طرحي چکيده وار از اين قصه عرضه شود.
این کتاب ساختار نحوی زبانهای ایرانی میانه غربی را مورد بررسی و پژوهش دقیق قرار داده است. وسعت دید، مثالهای بسیار زیاد و متنوع از منابع گوناگون زبانی اعم از کتیبه و کتاب، دقت نظر در بیان قواعد نحوی، آغاز انجام موضع، همه و همه بر تسلط، توجه و کارآمدی نویسنده اثر گواهی میدهد. این پژوهش میکوشد تا نحو را بر اساس منابع متفاوت، با وجود تفاوت و تمایزات اندیشهای که در زمان وجود، میان آنها بوده است، منظم کند.
درباره ساختگرایی و جایگاه آن در نقد ادبی، کتابها و مقالات بسیاری نوشته شده است. در این نوشتار نویسنده کوشیده با پرهیز از ورود به مسائل جزئی و حاشیهای و با تأکید بر سادهسازی مطالب، ساختگرایی در نقد ادبی را با تکیه بر جنبههای عملی آن اندکی روشنتر بازگو کند.
در میان فنون بلاغت دانش بیان و در میان دانش بیان فن تشبیه از جایگاه ویژهای برخوردار است. در میان کتب بلاغی قدما تقسیم بندیهای گوناگون در باب تشبیه از حیث ارکان تشبیه صورت گرفته است، چون حسی یا عقلیبودن، طرفین تشبیه، مطلق، مقید یا مرکب بودن و... در مطالعه متون ادب فارسی به گونهای دیگر از تشبیه برمیخوریم که در کتب قدما مستقلأ مورد بحث قرار نگرفته است، اگر چه این نوع تشبیه در تقسیمبندی قدما میتواند ذیل حسی بودن مورد مطالعه قرار گیرد. در این مقاله کوشش میشود این گونه تشبیه که آن را تشبیه حروفی نامیدهایم و آن را به تشبیه حروفی تجریدی، تشبیه حروفی و تشبیه حروفی (دستوری) تقسیم کردهایم، هر یک از آنها را جداگانه با ارائه شواهد وامثال از متون ادب فارسی مورد بررسی قراردهیم.
اين مقاله بخش دوم از معرفي «خردمندان و بيخردان شاهنامه» است که به معرفي پنجاه و سه تن از قهرمانان اين اثر از ديد موضوع مقاله يعني خردمندي و بيخردي پرداخته است. در بخش نخست 62 تن ديگر به ترتيب الفبائي معرفي شده بودند. روش کار در هر دو مقاله تحليل و معرفي قهرمانان اين اثر فقط از ديد موضوع مقاله بوده و به جنبههاي ديگر توجه نشده است. مجموع شخصيتهاي معرفي شده در دو مقاله 115 تن است که صد و چهار نفر از آنان يعني 90.4% خردمند و 9.6% آنها يعني يازده نفر از جانب دوستان يا دشمنان بيخرد توصيف شدهاند. در پايان بايد متذکر شد خرد مورد نظر شاهنامه بيشتر حکمت عملي يا خرد شرقي است.