مسئله اساسی در این پژوهش، اندیشه توحیدی در آثار سنایی است. این اندیشه، بخشِ مهمی از اندیشه‌هایِ بیشتر عارفانِ مسلمان را تشکیل می‌دهد. نگارنده در سه بخش می‌کوشد اندیشه توحیدی را در آثار سنایی نشان دهد. برای همین منظور، پس از ذکرِ توحید و اقسامِ آن، در بخشِ اول می‌گوید که مرادِ سنایی از توحیدِ وجودی، تأکید بر جنبه شهودیِ آن است. در بخش دوم بیان می‌کند که سنایی، ابن‌عربی‌وار، راه‌های معرفت‌الله را با بحث بر مشخصه‌هایی چون تشبیه و تنزیه، خودشناسی، اسماء و صفات الهی، اقرار به خلقِ افعالِ بندگان ذکر کرده است. در بخش سوم نیز پنج شرطِ مهم را به‌عنوانِ شروطِ اصلیِ تحقّقِ توحید از منظرِ سنایی برمی‌شمارد که عبارت‌اند از: رفعِ تعیّناتِ بشری، اخلاص، توکّل، تفرید و تجرید. هدف از پژوهشِ پیش‌رو، بررسی و اثباتِ امکانِ ستایش، شناخت و شناساندنِ باری‌تعالی است، به‌گونه‌ای که بتوان به «تشبیه در عینِ تنزیه» و «تنزیه در عینِ تشبیه» (درست به‌شیوه قرآنی) قائل شد، به‌ویژه که عارفانِ بزرگِ پس از سنایی، مانندِ عطّار و مولوی گسترش‌دهنده دیدگاهِ توحیدیِ او هستند.

منابع مشابه بیشتر ...

62a4650057271.png

اللمعات الالهیة

ملا عبدالله زنوزی تبریزی

این رساله را ملاعبدالله زنوزی در فن و بیان تألیف کرده و مختصری در علم توحید تصنیف نمود که مشتمل باشد بر معرفت مبدأ اشیاء جل اسمه و معرفت صفات جمالیه و جلالیه او محتوی باشد بر براهین عقلیه قاطعه، به نهجی که هر مسئله‌ای از مسائل ربوبیه و هر عقیده‌ای از عقاید دینیه، به مرتبه مشاهده و عیان آید و احدی را در آنها مجال توقف و مقام تأمل نماند.

629757c81853f.jpg

انوار جلیه

ملا عبدالله زنوزی تبریزی

«انوار جلیه در کشف اسرار حقیقت علویه»، اثر ملا عبدالله مدرس زنوزى، کتابى است در شرح حدیث حقیقت، از کمیل بن زیاد، معروف به حدیث علوى که به درخواست فتحعلى شاه قاجار تألیف شده است. کتاب در سال 1247ق و به زبان فارسى و به نثرى منشیانه و متکلف، نوشته شده و با تصحیح سید جلال‌الدین آشتیانى در انتشارات امیر کبیر به چاپ رسیده است. کتاب با دو مقدمه از مؤلف آغاز و مطالب که در عناوین متعدد و مختلفى، سامان یافته، شرحى است بر حدیثى که گویند کمیل بن زیاد نخعى پیرامون حقیقت از امیرالمؤمنین(ع)، با عنوان «ما الحقیقه» سؤال نموده است. آخوند حکیم ملا عبدالله زنوزی از اعاظم فیلسوفان اسلامی سده‌ی سیزدهم هجری است که سالیان متمادی در حوزه‌های علمیه‌ی تبریز و کربلا و نجف و قم و اصفهان تحصیل کرده است و در علوم عصر خود از فقه و اصول و رجال و حدیث سرآمد اقران شده است. وی سال‌ها در حوزه‌ی اصفهان و سپس در عهد فتحعلی شاه قاجار در مدرسه‌ی «خان مروی» تهران به تدریس حکمت اشتغال داشته و مستفیدان و تلامیذ مبرزی مانند فرزند برومند خودش، موسوم به «آقا علی حکیم» و ملقب به «حکیم مدرس»، شیخ اعظم «شیخ مرتضی انصاری»، «علامه میرزا ابوالقاسم طهرانی نوری» معروف به کلانتر، و «آخوند حکیم ملا حسن خویی» را تربیت کرده است. حکیم ملا عبدالله در حوزه‌ی خان مروی علاوه بر تدریس «مبدأ و معاد» اثر ملاصدرا، «شوارق الالهام» و «شرح اشارات» خواجه‌ی طوسی و «معالم الاصول» و «شرح لمعه»، بینش فلسفی خویش را که آن را مکتب و «طریقت زنوزیه» می‌نامیم از طریق تألیفات خود نظیر:«لمعات الهیه فی المعارف ربوبیه»، «انوار جلیه فی کشف حقایق اسرار علویه»، «منتخب خاقانی»، «رساله‌ی علیه» و جز آن بیان می‌فرموده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57b77562a8c2f.PNG

شروط و مقدمات سلوک از ديدگاه عين القضاه همداني

خدابخش اسداللهی

سالکان طريقت، براي رسيدن به مقصود نهايي که همان برطرف‌شدن تعينات بشري است، بايد مراحل مختلف سير و سلوک را با موفقيت طي نمايند. براي طي اين مراحل پرخطر، مقدمات و شروطي لازم است كه عين القضاه به آنها اشاره كرده است و مهم‌ترين آنها عبارت است از: شک، درد طلب، سرمايه عشق، وجود پير و.... وي که با شوقي وافر به ارشاد و هدايت مريدان نيز مي‌پردازد، به سالکان طريق توصيه مي‌کند: همه وجود خود را به پير و شيخ خود تسليم نمايند و بدانند که هيچ عملي بدون اطاعت محض از پير، ارجي ندارد. همچنين او، مصاحبت با اهل ذوق و خدمت به آنان را در تصفيه باطن، بسيار موثر مي‌داند و بر اهميت و تاثير ورد، دعا و ذکر مريدان تاکيد مي‌ورزد. وي، مرگ اختياري را که در حکم زايش از خود و ديدن خدا و جهان باقي است، از شروط لازم مي‌شمارد. قاضي همدان، علاوه بر اين شروط، معتقد است که سالک طريقت بايد راه‌هاي هفتاد و سه ملت را يکي بيند و خدا را در دنيا و يا در آخرت طلب نکند، بلکه ضمن برطرف‌کردن خودپرستي، او را در اندرون خود، جستجو نمايد، چه راه طالب اندروني است، نه بيروني.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی
مقاله
57849b700efcf.PNG

فراهنجاری نحوی در دیوان شمس تبریزی

خدابخش اسداللهی

موضوع اساسی در این مقاله فراهنجاری نحوی در دیوان شمس است که شگفتی و تنوعِ خاصّی به غزل‌های وی می‌بخشد. نگارنده، پس از پرداختن به موضوعاتِ آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی به‌عنوان مباحث مقدّماتی، مقاله را با تأکید بر مشخّصه‌هایی چون: تطبیق صفت با موصوف، عدم مطابقت نهاد با فاعل، ایجاد پرش ضمیر، گسترش دادنِ جزء اوّل فعل و نیز با طرح مؤلّفه‌هایی نظیرِ قلبِ نحوی، مطابقه فاعلی، چینشِ واژگانی، استعمال هنریِ فعل‌های مرکب به‌عنوان عناصر نظم‌آفرین، بیان می‌کند که مولانا قصد دارد ضمن ایجادِ آشنایی‌زدایی و درنگ هنری، خواننده را برای کشف مقاصد زیباشناسی انحرافات و سرپیچی‌های نحوی خود که عبارت است از القاء مفهوم کثرت و تنوّع و گریز از محدودیّت‌ها، ترغیب کند و نیز مخاطب را در رسیدن به شکل هنری خود از طریقِ توجّه به نقشِ عناصر نظم‌آفرین راهنمایی نماید. نتیجه آنکه: تصرّفات و نوآوری‌های نحویِ مولوی در دیوان شمس، که به‌واسطه انعطاف‌پذیریِ زبان فارسی و به‌سببِ ضرورتِ وزنی، داشتنِ زبان حماسی، الهام‌گیری از زبان مردم، ناخودآگاهی و ... صورت می‌گیرد، از آن‌رو که توانسته صورت‌های ذهنی مولوی را درست و کامل به مخاطب منتقل کند، زیبا، هنری و پذیرفتنی است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله