تاکنون درباره ادبیات تصوف مطالب بسیار گفته و تحقیقاتی گوناگونی انجام شده و درباره حکمتهای موجود در آن نیز پژوهشهایی انجام گرفته است. در این مقاله، ویژگیهای گونهای خاص از حکمت بررسی شده است. این حکمتها، که از آنها به "حکمت تجربی" یاد میشود، بیش از آنکه بر پایة اصول دینی یا مسلکی باشند، برگرفته از تجارب زیستی بشر در طی نسلها هستند. تتبع در تحقیقات انجام شده بر آثار صوفیه، فقدان بحث و بررسی در این زمینه را بهروشنی نشان میدهد. در پژوهش پیشرو، وضعیت اینگونه از حکمت در سه اثر عمده صوفیه کشفالمحجوب هجویری، مرصادالعباد نجم رازی و مصباحالهدایه و مفتاحالکفایه عزالدین محمود کاشانی از نظر کمی و کیفی بررسی شده است. گذشته از اینکه این آثار از مهمترین مکتوبات اهل تصوفاند، سیر تحولات حدود چهار قرن، از قرن پنجم تا قرن هشتم هجری، یعنی دوره اصلی رواج تصوف و ادبیات مربوط به ایشان را دربر میگیرند.
کتاب «کشف المحجوب» که در واقع پردهگشای اسرار حیات و درون گروهی از عاشقان و شیفتگان جمال محبوب ازلی و ابدی است، جلوهگاه ایمان و ذوق و دانش بزرگمردی است که گرچه شرح کاملی از احوال وی در دست نیست، ولی همین اثر عظیم نماینده وسعت اطلاعات او در علوم قرآنی و احادیث و عرفان است. در این کتاب خلاصهای گویا از شرح زندگی افراد مندرج در کتاب «کشف المحجوب» هجویری ارائه شده و علاقمندان و عرفانپژوهان را در شناخت هرچه بهتر مندرجات کتاب بهویژه شخصیت عارفان و مشایخ راهنما است.
مرصاد العباد یادگار قرنی است که با کاهش نفوذ خلافت بغداد اندک اندک جاذبه زبان عربی هم کاهش مییافت و زبان پارسی به صورت رایجترین زبان تالیف و تصنیف در ایران و کشورهای مجاور در میآمد. نجم رازی میگوید کتاب خود را به این سبب نوشته که کتب طریقت"بیشتر به زبان تازی است، و پارسیزبانان را از آن زیادت فایدهای نیست". از نظر سبک نگارش و دستور زبان، از کهنگی سخن کاسته و به تازگیهای بعد از مغول میل کرده است. و از اینجا معلوم میشود که در محیط خراسان سنتهای ادبی عصر سامانی پای بر جاتر بوده و تحول زبان دستور در غرب ایران و خاصه در روم شتاب بیشتری داشته است. مرصادالعباد داستان دلکش و بهم پیوسته سرگذشت آدمی از آفرینش تا بازگشت ابدی است و در سراسر آن مولف هدف آفرینش و زندگی انسان را دریافت معرفت الهی و وصول به حضرت او میداند. روشنفکری او نفی گفتار حکیمان است که عقل را سبب و آلت معرفت میشناسند. نثر کتاب ساده گرم و پرشور است، که گاهی به صورت شعر ناب منثور در میآید. سبک آن در واقع شیوه سخن واعظان و مجلسگویان سده ششم است، و بیش از همه به آثار مجد بغدادی و نجم الدین کبری و عینالقضات و احمد غزالی و کشفالاسرار میبدی و رساله حالات و سخنان ابوسعید مانندگی دارد. از نظر نکات دستوری- مختصات کهن پیش از مغول – و از نظر لغات و تعبیرات و ترکیبات و کنایات و همچنین اصطلاحات عرفانی، مرصادالعباد دریایی است.. چون ویژگیهای کهن دستوری و واژه ها و ترکیبات نادر کهن طبعا در دستنویسهای جدید حذف یا تحریف شده بود، محققانی که بنای تحقیق خود را بر آن نسخ جدید مغلوط نهادهاند، این کتاب ارجمند را نه بدان صورت که بوده بلکه به صورت کتابی کم ارج شناساندهاند. همین قدر میگوییم که مرصادالعباد از نظر ویژگیهای سبکی و دستوری اهمیت و اصالت بسیار دارد
ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی از ارکان مهم شعر فارسی است تا بدان حد که او را پدر شعر فارسی لقب دادهاند. بیشک این جایگاه مهم در سایه طبع بلند و اندیشه خلاق او به دست آمده است. بازتاب این ویژگیها به جز دیگر توانمندیهای او در عرصه هنر موسیقی مرهون اشعار والای او بوده است که امروزه متأسفانه با وجود فراوانی آن، جز ابیاتی اندک باقی نمانده و همین مقدار مبین چیرگی و توانایی او در ادب فارسی است. این مجموعه مقالات حاصل سخنرانی استادان زبان و ادب فارسی است که در همایشی به مناسبت بزرگداشت هزاروصدمین سال وفات این شاعر بلندآوازه ارائه شده است.
كهن الگو، آركي تايپ يا صورت ازلي جنبههاي ناشناخته و پيچيده، ضمير ناخودآگاه جمعي است كه از آغاز تولد با آدمي همراه بوده است تا آنجا كه به نظر ميرسد موروثي باشد. صورتهاي كهن الگويي در بخش ناخودآگاه ذهن نهفته است و خاستگاه و زيربناي اسطورهها به شمار ميرود؛ با نمادها ارتباطي تنگاتنگ دارد و در روياها، كشف و شهودهاي شاعرانه و پيامبر گونه و حتي روان پريشيها بروز ميكند. هنرمند و شاعر با استفاده از همين مفاهيم در حالات ذهني خاص، كه به نوعي شهود ميماند، همراه با تخيل به خلق اثر ميپردازد و متناسب با استعداد هنري و توانايي خدا دادي خود به طور ناخودآگاه جامهاي بر تن اين مفاهيم ميپوشاند. شعر يكي از پهناورترين عرصههاي تجلي اين كهن الگوهاست. در اين مقاله كوشيدهايم روش به كارگيري و كاربري برخي از كهن الگوها را در شعر شاعر تواناي معاصر، «مرحوم زنده ياد خانم صفارزاده» به اختصار بررسي و تحليل كنيم. پركاربردترين كهن الگوها در شعر صفارزاده عبارت است از: آب، درخت، زن، ماندالا، اعداد، رنگها و ... كه از اين ميان دو كهن الگوي آب و درخت مورد بررسي قرار ميگيرد.