مينوشناسي اهريمن، عبارت است از بررسي و شناخت اهريمن در دنياي مينو؛ دنيايي كه موجودات آن در حالت ناديدني، ناپسودني و بدون تن هستند. در اين مقاله مينوشناسي اهريمن در اوستا و متون پهلوي مورد بررسي قرار مي‌گيرد. در گاهان، اهريمن به عنوان منش بد در برابر منش نيك قراردارد كه به آفريدگاري او در هفتها مي‌انجامد. در اوستاي نو اين حضور مينوي با ويرانگري‌هاي اهريمن ادامه و با ناتواني و گريز او به دوزخ در رستاخيز پايان مي‌يابد. در متون پهلوي تصوير زندگي مينوي اهريمن گسترش مي‌يابد كه برجسته‌ترين ويژگي آن آموزه نيستي اهريمن در برابر هستي اورمزد است. اين آموزه از سويي انديشه‌هاي فلسفي و انتزاعي درباره اهريمن را به وجود آورده و از سوي ديگر انديشه گيتي‌پذيري او را فراهم مي‌كند تا اسطوره‌هاي مربوط به اهريمن به داستان و تمثيل دگرگون گردد. يكي از مباحث مهم در مينوشناسي اهريمن، زنداني‌شدن او در آسمان در حالت مينوست. اين گرفتاري انديشه‌هاي فلسفي، تمثيلي و نمادي را به وجودآورده كه نخستين بنيادهاي آموزه دفاع از اهريمن در آنها ديده مي‌شود. در فرجام‌شناسي ايراني، اهريمن يا ناكار شده و به دوزخ افكنده مي‌شود (بازتاب چالش‌هاي دروني و رواني انسان) و يا كشته مي‌شود (بازتاب سرنوشت شورشيان و بددينان).

منابع مشابه بیشتر ...

5805d7afa7321.PNG

بازآفريني اسطوره بندهشي و مزدايي آفرينش در داستان ضحاک

فاطمه جهان پور, لیلا حق‌پرست

در اين جستار از طريق مقايسه عناصر ساختاري اسطوره مزدايي آفرينش با داستان ضحاک از شاهنامه، به اثبات اين فرضيه پرداخته شده است که داستان ضحاک در حقيقت الگوبرداري مجددي از اسطوره آفرينش است. در راستاي اين هدف، نخست خلاصه‌اي از اسطوره آفرينش در قالب تقسيم‌بندي سه‌گانه‌اي روايت و پس از آن با تقسيم داستان ضحاک به سه پاره مشخص، اين نتيجه مطرح شده است که برش‌هاي سه گانه داستان ضحاک بر سه دوره سه هزارساله مورد بحث قابل تطبيق است و زروان، اهريمن، اورمزد و کنش‌هاي آنها به ترتيب در قالب شخصيت‌ها و کردارهاي داستاني جمشيد، ضحاک و فريدون بازآفريني شده‌اند.

57783a3197f48.PNG

بررسي تطبيقي اهريمنان خشکي در شاهنامه فردوسي و حماسه رامايانا

نیما ادهم

دو ملت ايران و هند سابقه مشترک قومي و نژادي دارند و در طول زمان از يکديگر بسيار تاثير پذيرفته‌اند. اين اشتراکات و تاثيرپذيري‌ها در آثار ادبي دو ملت نيز بازتاب يافته است. پژوهش پيش رو با فرض وجود مضاميني مشترک ميان شاهنامه فردوسي و حماسه رامايانا، به مقايسه تطبيقي دو شخصيت منفي کليدي شاهنامه، ضحاک و افراسياب، با راوانا، شخصيت منفي حماسه رامايانا، پرداخته است. نتايج اين پژوهش حاکي از وجود اهريمنان خشکي و کم آبي در اين دو حماسه است، علاوه بر آن، کارکردهاي مشابهي که ميان اين شخصيت‌ها ديده مي‌شود، از ماهيت يکسان، اما تحول يافته اساطير موجود در شاهنامه و رامايانا حکايت مي‌کند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

574bf509eada1.PNG

كريمان كيست؟ بر پايه دستنويس هفت لشكر گوراني

آرش اکبری مفاخر

واژه «كريمان» ظاهرا در هيچ يك از داستان‌هاي مربوط به گرشاسپ در اوستا، متون پهلوي و متون فارسي زردشتي نيامده است. اين واژه در دو بيت از داستان‌هاي «رستم و سهراب» و «رستم و اسفنديار» شاهنامه آمده است. فرهنگ نويسان و شاهنامه شناسان دو برداشت متفاوت از اين ابيات داشته‌اند؛ گروهي كريمان را نام پدر نريمان و گروهي ديگر آن را واژه‌اي عربي و به معناي بخشنده و جوانمرد پنداشته‌اند. از آن جا كه متون حماسي به ديگر زبان‌هاي ايراني نيز يكي از سرچشمه‌هاي شاهنامه شناسي است، دستنويس هفت لشكر به زبان گوراني و ديگر متون زبان و فرهنگ گوراني براي پي بردن به كاربرد واژه كريمان راه گشاست. واژه كريمان و گشته آن يعني «قهرمان»، بارها در اين دستنويس و ديگر دستنويس‌ها و متون گوراني به عنوان دو شخصيت، پدر نريمان و پهلوان دوران هوشنگ و تهمورث، آمده است؛ بنابراين با توجه به اين متون مي‌توان گفت كه در شاهنامه كريمان نام دو شخصيت است: 1. نام پدر نريمان در داستان رستم و سهراب؛ 2. نام فرزند هوشنگ در داستان رستم و اسفنديار و فردوسي در يادكرد واژه كريمان به سرچشمه ديگري غير از گزارش‌هاي خداي نامه و شاهنامه ابومنصوري نظر داشته است.

مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی
مقاله
572a2cdd42696.PNG

روايت‌شناسي داستان هفت‌گردان بر پايه روايت انوشيروان مرزبان و ابوالقاسم فردوسي

آرش اکبری مفاخر

اين مقاله به روايت‌شناسي داستان هفت‌گردان به روايت فردوسي در شاهنامه و قصه افراسياب بن پشنگ به روايت انوشيروان مرزبان در روايات داراب هرمزديار مي‌پردازد. به اين منظور پس از بررسي خلاصه دو روايت از ديدگاه راويان، روايت‌شناسي، ساختارشناسي تطبيقي و ريشه‌شناسي بنيادهاي آييني و اساطيري، دو روايت مورد بررسي قرار گرفته است. بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه روايت فردوسي، روايتي دهقاني، ملي و خردگراست كه در آن حذف‌هاي آييني (زردشتي‌بودن رستم) و اسطوره‌اي (ديدار افراسياب با اهريمن) به چشم مي‌خورد. اگرچه به نظر مي‌رسد، اين آيين‌زدايي پيش از فردوسي صورت گرفته، اما ممكن است، اسطوره‌زدايي از سوي وي انجام شده باشد. در برابر، روايت انوشيروان روايتي موبدي با تكيه بر آموزه‌هاي مزديسنايي، اصيل، يكدست، كامل و داراي ژرف‌ساختي اسطوره‌اي و آييني است كه با الگوهاي اساطيري، آييني داستان‌هاي ايراني همخواني دارد. اين داستان نقشي مهم در الگوشناسي روايي داستان‌هاي حماسي ايران، در گذر از روايت موبدي به دهقاني دارد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی
مقاله