از ديرباز ذهن جوياي بشر، ستارگان آسمان را به خدمت بخت و اقبال خود ميگرفت و حتي آنها را با چهرههاي زميني ميديد. از زمين برآمدگان، سنگها و فلزات را نيز نظاره ميكرد. مهرهها، سنگهاي قيمتي و نيمه قيمتي با رنگهاي خاص و اثرات جادويي چون كام يابي، ناكامي، طلسم، دفع نيروي شر، دفع چشم زخم و ازدياد ثروت، ذهن بشر را به خود معطوف كرده بود. از اين رو، مقاله حاضر بر آن است تا به منظور يافتن ردي از مهرهها در ايران قديم به کنکاش در متون کهن ميانه (پهلوي و سغدي) و متون اسلامي بپردازد. متوني که در آنها خواص جادوي مهرهها و نيز ارتباط برخي از آنها با ستارگان توصيف شده است. به نحوي که شايد بتوان کيهان را منشا برخي از مهرههاي زميني معرفي کرد. در ادامه خواص مهرهها و نمونهاي از شگفتيهاي مهرههاي ششگانه با رنگهاي سبز، قرمز، آبي، زرد، سياه و خشين (کبود) بر اساس منابع اسلامي سنگشناسي آمده است. در انتها با پيوند آن به شاه نامه از اعتقاد به اين ميراث کهن ـ تصوير نمادين پديدههاي طبيعي به زبان محسوس و قابل رويت ـ در فرهنگ عامه سخن به ميان آمده است.
“قصه ی ارباب معرفت” کتابی در حیطه ی عرفان و فلسفه می باشد که دیدگاه ها و طرز نگرش نویسنده را نسبت به موضوعات بیان شده ارائه می دهد. نویسنده ارادت و احترام خاصی را برای بزرگانی هم چون مولوی، ملاصدرا و … قائل بوده و در همین راستا اثر حاضر را به رشته ی تحریر در آورده است. وی در طول محتوای این کتاب، با بهره گیری از علم و مطالعات سرشار خویش، دو اثر معروف “المحجۀ البیضاء فیض شیرازی” و “احیاء علوم الدین ابو حامد غزالی” را با یک دیگر تطبیق داده و با مورد مقایسه قرار دادن آن ها به تفسیر و تحلیل دقیق جزئیات هر یک پرداخته و نتایج حاصل شده را با مخاطب به اشتراک می گذارد. در بخشی دیگر نیز در رابطه با شخصیت هایی نام آوری چون مولانا و غزالی سخن گفته و شیوه، نوع و سبک نگرشی آن ها را تشریح کرده و تفاوت میان صوفی و عالم ظاهر را توصیف می کند. سروش در ادامه، حافظ و مولوی را در مقابل یک دیگر قرار داده و مباحثی ارزشمند را در این رابطه ارائه می نماید. در قسمت های پایانی کتاب نیز به دکتر علی شریعتی و بازسازی فکری دینی اشاراتی نموده و مطالب خواندنی و قابل تاملی را خلق می کند.