ابوسعید ابی الخیر یکی از عارفان برجسته ایران در کنار سیر و سلوک عالی عرفانی و ذوق و شم ادبی والا از طنزی لطیف و شیرین در رفتار، گفتار و تعابیر برخوردار بوده که خود در نوع سلوک او، که به عارفان " اهل بسط" متعلق است، ریشه دارد. آنچه از حکایات دلنشین اسرارالتوحید برمیآید، ابوسعید نه تنها خود به آفرینش طنزها و بازیهای زبانی زیبایی دست میزده، بلکه از گفتار نمکین دیگران نیز به وجد میآمده است. ساختار ذهنی وی همانند سایر عرفا به گونهای شکل گرفته بود که تمامی عناصر هستی را جلوههایی از رموز عرفانی دانسته، به سرعت و حدت، رفتار، سخنان و گفتار عوامانه را تعبیری عارفانه مینمود یا از نامهای اماکن، شهرها و دیهها، آیات قرآن و احادیث، اصطلاحات کلامی و فقهی و ... برداشتی عرفانی ارائه میکرد. این برداشتها در عین انتقال بخشی از اندیشههای اهل تصوف به دلیل بهرهگیری از مایههای طنز، جذابیت و زیبایی خاصی داشت و به رغم زیباییهای فراوان، مورد توجه پژوهشگرانی قرار نگرفته است که درباره سیر تاریخی طنز و طنزپردازی در ادبیات ایران تحقیق کردهاند. این مقاله میکوشد برداشتها و تأویلهای عرفانی و حکمتآمیز ابوسعید را از عناصر یاد شده، که میتوان گفت نوعی "بازی زبانی" بوده است، بررسی و تحلیل کند.
فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی نخستین مجلد از مجموعه ی فرهنگ های اصطلاحات علوم و معارف اسلامی است که در حوزه ی علوم عقلی شامل: عرفان، فلسفه، کلام، اخلاق و منطق و در حوزه ی علوم نقلی شامل: فقه، اصول فقه، تفسیر و علوم قرآنی، رجال، درایه و ادبیات عرب است. این فرهنگ به منظور فراهم آوردن بستر مناسب برای ارائه ی ترجمه های دقیق و رسا و با اسلوب سنگین ادبی از آثار جاویدان عرفان اسلامی تهیه گردیده و اولین قدم مهم در این زمینه به شمار می آید. کتاب حاضر عمده ی اصطلاحات عرفانی را در بر دارد و مدخل ها و معادل های آن ها به دقت گزینش شده و در تهیه آن از بسیاری از پر ارج ترین ترجمه های دهه های اخیر استفاده شده است. راقم این سطور یقین دارد که فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی کمک بزرگی برای مترجمان ایرانی خواهد بود و سهم بسزایی در بهتر برگردانیدن گنجینه های معرفت فارسی به جهان خارج خواهد داشت و وسیله ای ارزنده خواهد بود برای تبدیل کردن زبان انگلیسی به یک زبان اسلامی؛ یعنی زبانی که در آن معارف و ارزش های اسلامی، که در قلب آن عرفان قرار گرفته، به سهولت قابل بیان است؛ علاوه بر این، کمک خواهد کرد تا مترجمان از تشتت و پراکندگی در برگرداندن متون عرفانی رهایی یابند.
«اصطلاحات الصوفیه» که به قلم «ابوالقاسم عبدالرزاق ابن ابی الفضایل جمالالدین کاشانی» از عرفای بزرگ قرن هفتم هجری به نگارش در آمده دربردانده شرح اصطلاحات عرفان به زبان عربی است. کتاب حاضر، با هدف بررسی شالوده و مبانی عرفان عبدالرزاق کاشانی در اصطلاحات الصوفیه به نگارش در آمده و مشتمل بر ترجمه فارسی کتاب، به همراه شرح و تفسیر اصطلاحات عرفانی مندرج در آن، در بیست و هفت باب است.
شيخ شهابالدين يحيي سهروردي (شيخ اشراق) يكي از متفكران بزرگ ايران است كه بيشتر در حوزه فلسفه و كلام اسلامي مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و چنانكه بايد منتقدان ادبي، آثار او؛ به ويژه رسالههاي فارسي او را كه به شكل حكايتهاي تمثيلي ـ رمزي نوشته شدهاند، مورد نقد و بررسي قرار ندادهاند. به كارگيري نظريههاي نقد ادبي جديد در تحليل روايتهاي سهروردي و ديگر نويسندگان دوران كلاسيك ميتواند ارزشهاي نهفته اين گونه آثار را بهتر نمايان سازد. در اين پژوهش سعي شده است با تمركز بر علم «روايتشناسي» انسجام ساختاري و روايي داستان تمثيلي «رسالهالطير»، نقد و بررسي شود. نتايج تحقيق نشان ميدهد سهروردي استفاده مناسبي از راوي اول شخص داشته و در بهرهگيري از شگردهاي مختلف از جمله در استفاده از زمان، ايجاد زمان سمبليك و تعليق مانند داستان نويسان مدرن امروزي عمل كرده است.
در تاریخ ادبیات جهان، همیشه نویسندگانی بودند که آثار ادبی را جایگاهی برای بیان موقعیت انسان در جامعه خود میپنداشتند و سعی آنان بر این بود که موقعیت انسان را در طبیعت و جهان پیرامونش تبیین، و او را از خطرهای احتمالی باخبر کنند. از سویی جهان امروز، بهواسطه تحولات فناورانه پرشتاب و ناپایداریهای ایدئولوژیک، دنیایی است مضطرب، پرتنش و بیهویت. هجوم عناصر عالم ماشینی در زندگی بشر و همچنین همراهی انسان با شاخصههای سرد جهان امروز، بین او و اخلاقیات و معنویات فاصله انداخته و آرامآرام او را در فضای بحرانی شدیدی وارد کرده است. در اینجاست که برخی نویسندگان آثار ادبی سعی میکنند با بیان این واقعیت و نیز استفاده از شگردهای هنری در بحرانیتر نشاندادن موقعیت انسان در اوضاع کنونی، او را به فطرت خود بازگردانند و از خطر حاکم بر جامعه آگاهی بخشند. از میان این نویسندگان بزرگ، کافکا، یونسکو و ساراماگو به بحران انسان کنونی در جهان مدرن و پسامدرن آگاهی یافته و آن را در آثار خویش، یعنی مسخ، کرگدن و کوری تبیین کردهاند. این مقاله با رهیافت بینامتنی، این سه اثر را در ساختار و درونمایه بررسی میکند و ارتباط نشانهشناسیک آنها را نشان میدهد.