هر چه خلاف آمد عادت بود قافله سالار سعادت بود مخزن الاسرار نظامي عصر حافظ، عصر انحطاط اخلاق و از ميان رفتن ضوابط سالم در روابط طبقات مختلف مردم، بويژه حاکمان و فرمان روايان و صوفيان و زاهدان است و نابساماني و هرج و مرج ناشي از ظلم و بيداد حاکم و فرمان روايان از يک طرف و رواج و رياکاري و خدعه و نيرنگ فقيهان ديني و صوفيان مدعي از طرفي ديگر، سبب سقوط ارزشهاي اخلاقي و مذهبي شده است و حافظ در بطن اين منجلاب فساد و تباهي و نفاق و ياس و به قول خودش در «شب تاريک و بيم موج و گردابي چنين هايل» گرفتار شده است و به عنوان يک متفکر و مصلح اجتماعي به تمام دردها و فسادها و آفتها و آسيبهاي زمانه اشراف دارد و جراح وار با نيشتر انتقاد و طنز ميخواهد بيماريهاي اجتماعي جامعه را بشکافد و با مهرباني بر زخمها مرهم نهد. براي وصول به اين آمال بناچار ميبايست زباني را برميگزيد که از گيرايي و دل نشيني و تاثيرگذاريي بيشتر برخوردار باشد و به کالبد واژههاي مرده و معتاد و بي روح زبان، جاني تازه ببخشد و با استفاده از ترفندها و هنرهاي ادبي، رستاخيزي در عادتهاي مالوف ذهني و زباني ايجاد کند از اين رو بهترين مسير براي مبارزه قلمي با دو قشر حاکمان و صوفيان، چنگزدن به هنرهايي چون آشناييزدايي و هنجارگريزي و باورشکني و عقل ستيزي و تصاوير متناقض نما و بالاخره خلاف عرف و عادت عامه است و کاربرد هنرهاي ادبي فوق به صورت گسترده، سبب شهرت و آوازه حافظ شده است که خود ميفرمايد: از خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعيت از آن زلف پريشان کردم
شرح غزلیاتی از حافظ که تقریرات استاد بدیعالزمان فروزانفر در دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات در سال 1319 شمسی است و تحریر دکتر حسین بحرالعلومی، قسمت اول در مجله یغما سال بیستوسوم (1349) و سال بیستوچهارم (1350) انتشار یافت. سپس در مجموعه مقالات و اشعار استاد که به کوشش عنایتالله مجیدی در سال 1351 منتشر شد. این رساله شرح دو غزل خواجه است: 452 و 481 چاپ قزوینی و 443 و 472 خانلری. غزل اول در این شرح پانزده بیت و در قزوینی و خانلری چهارده بیت است و غزل دوم در قزوینی و خانلری هشت بیت و اینجا هفت بیت است. قسمت دوم در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران سال بیستودوم که به یاد استاد انتشار یافته و شامل غزل 218 قزوینی و 212 چاپ خانلری است.
گوته، اندیشمند و شاعر آلمانی و امرسن، شاعر ـ فیلسوف امریکایی، از جمله شاعرانی هستند که نه تنها در ادبیات ملی کشورشان، بلکه در ادبیات جهان نیز بسیار تأثیر کردهاند. وجوه مشابه فراوانی در نگرش و اندیشههای این دو شاعر به چشم میخورد که از مهمترین آنها علاقهمندی هر دو شاعر به حافظ و معرفی وی به ملتهای خود است. پژوهش حاضر، علاوه بر بررسی تأثیرپذیری گوته و امرسن از حافظ، تلاش هدفمندی را که این دو شاعر برای ایجاد اقبال ادبی حافظ در ادب غرب انجام دادهاند و چگونگی استقبال از شعر و اندیشه حافظ در ادبیات آلمان و امریکا را، براساس دیدگاه یکی از صاحبنظران ادبیات تطبیقی به نام پراور، بررسی میکند. در این پژوهش، ابتدا چگونگی آشنایی گوته با حافظ و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد شیفتگی او نسبت به این شاعر ایرانی ارائه خواهد شد. پس از آن چگونگی آشنایی امرسن با حافظ و نهایتاً تفاوت دیدگاههای گوته و امرسن نسبت به شناخت و پذیرش حافظ در ادبیات غرب بررسی میشود. انگیزه اصلی گوته در تقلید از حافظ یافتن طرحی برای عاشقانه سرودن بود، در حالی که امرسن در جستوجوی یافتن اندیشهای بود که علاوه بر ستایش زیبایی و آرامش، جوابگوی روح آزادیخواهی و استقلال فردی و هویت ملی جامعه معاصرش نیز باشد و به همین دلیل، شعر حافظ را، هماهنگ با فرهنگ و ملیت خود، به امریکائیان معرفی کرد. حاصل تلاش این دو، موجب اقبال یافتن حافظ، در مسند اندیشه جهانی، در فرهنگ و ادب غرب شد.
یکی از گستردهترین و غنیترین موضوعات ادب فارسی عرفان و تصوف اسلامی است که در قرن پنجم با سنایی غزنوی وارد شعر و ادب شد و با شاعران سترگ و عارفی چون نظامی، عطار و عراقی ادامه یافت و با مولانا به اوج و تکامل رسید به طوری که مثنوی شریف مولانا را میتوان قله تحقق عرفان و تصوف اسلامی به همه راز و رمزهایش دانست چرا که این کتاب به منزله چراغ هدایت و شریعت، راهنمای سالکان در جاده طریقت میباشد.
حکیم نظامی گنجوی با خلق خمسه در موضوعات گوناگون از جمله منظومههای «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون» به عنوان شاهکار داستانهای عاشقانه ادب فارسی و منظومه «اسکندرنامه» از بهترین داستانهای حماسی و منظومه «هفت پیکر» بزرگترین داستانتاریخی، توانایی و استعداد شاعری خود را در سرودن انواع موضوعات ادبی نشان داده است و در کنار اینها منظومه «مخزنالاسرار» که معرف جنبه عرفانی و اخلاقی و حالات روحانی و معنوی شاعر است و رگههایی از طیقت عارفانه و مقامات یقین، توجه به دل و خلوت و عشق و معرفت و دیگر راز و رمزهای صوفیانه شاعر دیده میشود همگی حاکی از زهد و معرفت و عرفان نظامی میباشد.