سببیبودن یکی از موارد تقابل افعال به شمار میرود که به تقابل میان افعال سببی، غیرسببی و ناگذرا اشاره دارد. این ساختها از حیث ظرفیت معنایی با یکدیگر متفاوتاند و این تفاوت در ساخت نحوی آنها بازتاب یافتهاست. در مقاله حاضر انواع ساخت سببی در زبان تاتی بررسی شده و در سه گروه کلی سببیهای تحلیلی، ساختواژی و واژگانی تقسیمبندی شدهاند. در ادامه با استفاده از استدلالهای زبانشناسی نقشگرا نشان داده شده که سببیبودن یا نبودن در این زبان یک تقسیمبندی قطعی نیست، بلکه پیوستاری است که افعال براساس داشتن عاملِ به وجود آورنده رویداد و عمدی بودن عمل فعل، بر روی این پیوستار قرار میگیرند.
این کتاب دربرگیرنده فرهنگ تاتی و تالشی است. ترتیب نگارش واژهها بدین گونه است که نخست تاتی و سپس مشابه تالشی هر واژه نوشته و معنی شده است.. هر جا که واژهای به تنهایی نوشته شده باشد، به معنی آن است که تلفظ و معنی آن واژه در تاتی و تالشی یکی است. به سبب تعدد لهجه در هر یک از زبانهای تاتی و تالشی در تدوین این واژهها، چارچوب لهجه رضوانشهری از زبان تالشی و لهجه کلوری از زبان تاتی موردنظر بوده و بدیهی است که نمیتواند شامل کل زبانهای تاتی و تالشی به معنی دقیق کلمه باشد.
فعل در زبانهای ایرانی باستان بر مبنای زمان، نمود، شخص، شمار و دو جهتِ اکتیو و میانه بررسی میشود. بنابر دیدگاه رایج، جهت میانه وسیله تبدیل ریشههای گذرا به ناگذر است. این دیدگاه با مشاهده ریشههایی فعلی شکل گرفته است که در جهت اکتیو، گذرا و در جهت میانه ناگذر هستند، در حالی که بررسی دقیقتر متون بازمانده از زبانهای باستانی ایران، ویژگیهای دیگری را آشکار میکند که اعتبار نظریه فوق را به چالش میکشد. این مقاله به تحلیل ساختار افعال میانه میپردازد و مقدمهای است برای بررسی و بازنگری در طبقهبندی فعلهای میانه در زبان اوستایی که در مقاله دیگری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اصطلاح قلب نحوی را اولین بار راس در اشاره به ویژگی زبانهایی به کار برد که دارای آرایش واژگانی آزاد هستند. بر این اساس، قلب نحوی سازهها را به همراه نقشهای دستوری خود جابهجا میکند، بدون اینکه در معنای تحلیلی جمله تغییری ایجاد کند. قلب نحوی میتواند ساخت اطلاعی جمله را تغییر دهد، یعنی میتواند مجموعه تاکید جمله را دگرگون سازد. البته، در این راستا، قلب نحوی با تکیه جمله نیز در ارتباط است و از این حیث به تعامل حوزههای نحو، کلام و آواشناسی مربوط میشود.
ضمایر تکراری در جایگاهی قرار میگیرند که سازهای از آنجا حرکت کرده باشد. در زبان فارسی این ضمایر در بندهای موصولی، فک اضافه و گروه حرفاضافهای با عنصر پیشایندهشده به کار میروند. ضمایر تکراری در فک اضافه و گروه حروف اضافه ای با عنصر پیشایندشده اجباریاند و در مورد بندهای موصولی، با توجه به دیدگاههای کینن (keenan 1977) و هاوکینز (HAWKINS 1999,2004)، حضور ضمایر تکراری تابع شرایطی است. اگر ضمیر هم مرجع با هستهبند موصولی، در جایگاه فاعل باشد، این ضمایر به کار نمیروند. اگر ضمیر هممرجع با هستهبند موصولی، مفعول صریح باشد، حضور ضمایر تکراری اختیاری است و اگر ضمیر هممرجع با هستهبندهای موصولی، مفعول غیر صریح یا وابسته ساخت اضافی باشد، حضور مفعول صریح اجباری است.