این کتاب دربرگیرنده فرهنگ تاتی و تالشی است. ترتیب نگارش واژهها بدین گونه است که نخست تاتی و سپس مشابه تالشی هر واژه نوشته و معنی شده است.. هر جا که واژهای به تنهایی نوشته شده باشد، به معنی آن است که تلفظ و معنی آن واژه در تاتی و تالشی یکی است. به سبب تعدد لهجه در هر یک از زبانهای تاتی و تالشی در تدوین این واژهها، چارچوب لهجه رضوانشهری از زبان تالشی و لهجه کلوری از زبان تاتی موردنظر بوده و بدیهی است که نمیتواند شامل کل زبانهای تاتی و تالشی به معنی دقیق کلمه باشد.
این فرهنگ دارای دو هزار و صد واژه متداول و مصطلح در رنگرزی و چاپ پارچه می باشد در این فرهنگ سعی شده است لغاتی که در ریسندگی و بافندگی چرم و پوست و قالی بافی، مربوط برنگرزی و چاپ می شود نیز مختصری گزیده و بیان گردد، فرمول شیمیایی و نام تجارتی برخی از ترکیبات مورد مصرف نیز ذکر گردیده است با توضیحات مختصری که در مورد بیشتر واژه ها داده شده است این کتاب را از صورت فرهنگ ساده بیرون آورده و به صورت راهنما جهت علاقمندان این رشته درآورده است.
پیدایش اصطلاحات در جوامع بشری به دوران های بسیار دوری بر می گردد، ولی اصطلاحات تخصصی و فنی در واژگان یک زبان طبیعی، برای گروه یا طبقه خاصی از انسان ها در مراحل بعد پدید آمده است که نشانه نوعی همکاری و فعالیت مشترک و کاربرد اصطلاحات حرفه ای خاص است که بر زبان مشترکی مهارت دارند که در آن رشته و فن خاص خویش اصطلاحاتی را می شناسند و در کاربردی واحد استخدام می کنند. این نوع همکاری و فعالیت مشترک و کاربری اصطلاحات فنی خاص، آنها را از دیگر اعضای جامعه، زبانی متمایز می بخشد، که به تدریج واژه های عامی را به شکل تخصصی تثبیت نموده و یا با ساخت واژه های جدید و یا وام گیری واژه ها از زبان های دیگر، واژگان زبان فنی تخصصی خود را ساخته و یا تکمیل کرده اند.
از مجموعه حاضر، شرح حال 61تن از علما، شعرا، مشایخ منتسب به((تالش)) از زمانهای قدیم تا دوران معاصر، به استناد منابع و متون تاریخی، ادبی و دینی گرد آمده که برخی از آنها عبارتاند از :((اشرف کرگانرودی))، ((اشجعالدوله اسالمی))، ((بابا روشندهی))، ((جمالالدین گیلانی))، ((شیخ زاهدگیلانی))، ((سلمان پاشا ساسانی))، ((شرفشاه دولایی))، ((صارمالسلطنه))، ((عبدالقادر گیلانی))، ((فتحعلیخان فومنی))، ((کمالالدین نقشبندی))، ((محمدباقر شفتی))، ((میرمصطفیخان))، ((میرزا ابراهیم)) و ((یونسخان)) .صفحات پایانی کتاب به فهرست منابع و ماخذ اختصاص دارد .
منطقه قومی تالش که یکی از نواحی ایرانی محل سکونت قوم تالش است با مساحتی حدود ۲۳۷۳ کیلومتر مربع که در شمال غرب گیلان قرار دارد، یک سوم خاک استان گیلان را تشکیل میدهد. به استناد منابع و شواهد بسیار، تالشها بازمانده کادوسیان باستان و از همسایگان دیرین قوم گیل میباشند. منطقه تالش جنوبی از غرب به استان اردبیل از شمال به آستارا و از جنوب به رودبار و از شرق به دریای خزر و انزلی محدود شده و شامل شهرهای آستارا، لوندویل، چوبر، حویق، لیسار، هشتپر، اسالم، پره سر، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن و در استان اردبیل نیز در برخی مناطق شهرستان نمین مانند بخش عنبران و بخش ویلکیج و همچنین بخش خورش رستم و بخش شاهرود در شهرستان خلخال مردم تالش هستند و به زبان تالشی سخن میگویند. تالش، سرزمینی که در روزگاران کهن به منطقه وسیعی گفته میشد که از شمال با آلبانیای قفقاز، از شرق به دریای کاسپی و از جنوب به اسپیهرو یا سپیدرود و از آن به حدود مارلیک یا عمارلوی کنونی میرسید و از غرب نیز رشته کوههای تالش را دربر میگرفت. تالش (کادوسیه) از زمان مادها و در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، همواره بخش جداییناپذیر ایران بود. تالشها (کادوسیان) همواره یکی از اصلیترین بخشهای ارتش ایران را تشکیل میدادند. تالشها در نیمه دوم قرن هجدهم بعد از کشته شدن نادرشاه و آغاز هرج و مرج در ایران خودمختاری درونی خود را به دست آوردند و حکومت خوانین تالش را تأسیس کردند و شهر لنکران را به عنوان پایتخت خود انتخاب نمودند. پس از ظهور آغامحمدخان قاجار این خودمختاری از میان رفت. ناگفته نماند که لنکران از دیرباز تا کنون مرکز سکونت تالشها بهشمار میرود. در سال ۱۸۱۳ میلادی با امضای عهدنامه گلستان بخشی از تالش به روسیه پیوست و در سال ۱۸۲۸ میلادی با امضای عهدنامه ترکمن چای این پیوند تصویب و تثبیت گردید و تالشها به دو قسمت تقسیم شدند. یک قسمت آن تحت سلطه روسیه و بخش دیگر آن تحت حاکمیت دولت ایران قرار گرفت.