پس از حمله ناپلئون به مصر و به دنبال آن تأثیرات متعددی که در حوزه سیاسی و اجتماعی بر سرزمینهای عربی و بویژه مصر داشت. جلوههای تازهای در حوزه ادبیات ظهور کرد. در پی ارسال هیئتهای مختلف به کشورهای اروپایی و مطالعه آثار نقدی و ادبی ادبایی چون گوته و وردزورث و بایرون، نگاه تازهای به نقد ادبی در میان ادبای نوگرای عرب چون عبدالرحمن شکری رواج یافت. شکری سه سال را در انگلستان به بررسی شعر و نقد اروپایی پرداخت و آشناییاش با کتاب الذخیره الأدبیه به باورشدن ذخیره نقدی و تغییر دیدگاه نقدی سنتیاش کمک زیادی کرد. او را از طلایهداران نقد ادبی میدانند ولی آنگونه که سزاوارش است هنر نقادیاش به تصویر کشیده نشده است. او از نخستین کسانی بود که به وحدت بنیان در شعر و تصرف در قافیه دعوت کرد. وی به وحدت ساختاری شعر فرا خواند و نظرات ارزشمندی در مورد زبان شعر داد و در استفاده از زبان روزمره در شعر نظراتی را ارائه داشت. شکری به عنوان ناقد معاصر و با ذوق و شاعر دارای فرهنگ وسیع به بررسی شعرای قدیم عرب پرداخت. او شاعری درون اندیش است و این ویژگی را به عنوان راهی برای تأمل در ذات و فرو رفتن در عمق نفس بشری در پیش گرفته بود. در این جستار در پی آنیم گوشهای از توانمندیهای نقدی شکری را به روش تحلیلی توصیفی به نمایش بگذاریم و جایگاه او در نقد جدید نشان دهیم.
پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.
برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژهها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...