مسائل مربوط به زن، به عنوان یکی از اصلیترین مسائل انسانی در ادبیات معاصر جایگاه خاصی را به خود اختصاص میدهد. در اینباره صادق چوبک و نجیب محفوظ که از پردغدغهترین نویسندگان زبان فارسی و عربی میباشند، موشکافی و اهتمام وافر خود را در دو رمان سنگ صبور و میرامار به تصویر میکشند. گوهر و زهره نمایندگان زن ایرانی و مصری، دو شخصیتی هستند که نویسندگان میکوشند جایگاه و کارکرد زن جامعه خویش را در قالب آنها ترسیم کنند. نگرش در کارکرد دو شخصیت، حکایت از انسانهایی دارد که محروم از هر حقوق انسانی، گاهی تا حد یک ابزار نزول مییابند. آنها مجبورند به دلیل زن بودن، هر شرایطی را که اطرافیان نادان و گاهی مغرض بر آنها تحمیل میکنند، متحمل شوند و فرصتی برای دفاع و ابراز عقیده نداشته باشند. چنین ناکامی و ناتوانی در دو رمان، چه در اجتماع حاکم و چه در ساختار متن، دوشادوش هم حرکت کرده، تصویری بدیع از هماهنگی دو حیطه را فراروی مخاطبان قرار میدهند.
کتاب زن در ایران باستان که توسط هدایت الله علوی نوشته شده است.و با جلد شومیز منتشر شده است. تحقیق در این مورد ما را همیاری داده است.که پیشینهی نصفی از مردم اجتماع خود را بهتر شناخته ایم و باید دانسته باشیم که زنان ایرانی چطور زندگی کرده اند و سلوک آنان چه طور بوده است. کتاب زن در ایران باستان جایگاه والای زن در ایران باستان حاضر بودن فعال او در همه ی صحنههای جامعه و حقوق او داخل خانواده و اجتماع است. و از کودکی تا فوت و از ادارهی خانواده تا تکیه دادن بر اریکهی پادشاهی و بازتاب تفکرات ایرانی درمورد زن می باشد.این کتاب شامل دو بخش جداگانه است. بخش نخست سرگذشت و مقام زن در ایران باستان که مطلبی تازه نگارش یافته است و بخش دوم به زناشویی در ایران باستان می پردازد. کتاب در سال 1377 و توسط انتشارات هیرمند منتشر شده است.
صادق چوبک نویسنده معاصر ایران در بوشهر زاده شد و کارش را درست در هنگامه جنگ جهانی دوم آغاز کرد. داستانهای او نخست در مجله «سخن» به چاپ رسید. این مجله و نویسندگانش در آغاز کار زیرنفوذ معنوی هدایت بودند و از اندیشههای او الهام میگرفتند. چوبک نیز از این تأثیرپذیری آزاد نبود و داستانهای خود را به نظر هدایت میرسانید و رهنمودهای او را میپذیرفت. او مردی مردمگریز و خلوتگزین بود. نام برخی از داستانهای او به این قرار است: خیمهشببازی، انتری که لوطیاش مرده بود، تنگسیر، روز اول قبر، چراغ آخر، سنگ صبور و .... . در این کتاب به بررسی و نقد آثار چوبک پرداخته شده است.
شعر معاصر عربي و فارسي، فرآيندي است که ميکوشد جايي براي بازتاب همه دغدغههاي انساني داشته باشد. عواطف، اهداف، پيروزمنديها، ناکاميها و همه مسائل انساني، جايگاهي قابل توجه را در گستره آن دارا ميباشند. از جمله مسائل انساني در عصر جديد، وجود محدوديتهايي است که انسان را از رسيدن به تعالي مورد نظر باز ميدارد؛ اين محدوديتها گاهي در شکل عناصري بروز ميکنند که به شکل اعجابانگيز خود را به زندگي انسان تحميل کردهاند و شگفتتر اين که انسان نيز به وجود آنها عادت ميکند اما در اين بين جانهاي گرم و سرهاي پرشوري، ظهور مييابند که بيمحابا به استقبال اين موانع سترگ ميروند و به کارزار با آنها ميپردازند، امل دنقل مصري و نصرت رحماني پارسي گو از اين گروهاند. اين نوشته بر آن است تا ضمن ارائه نمايي کلي از پديده شورش در شعر دو شاعر به مصاديق برجسته اين محدوديتها از قبيل خود، اجتماع، زمان و دنياي جديد پرداخته فصل مشترک رويارويي دو شاعر را با آنها به نمايش گذارد. نتيجه حاصله از پژوهش نشان از آن دارد که وجود انگيزههاي مشترک در حوزه دو زبان، باعث شکلگيري تقابل هم سان دنقل و رحماني با محدوديتها گرديده است.
شهر از آغاز پيدايش تا امروز، همواره رابطهاي گسترده با انسان داشته، گاه در کنار او، و گاه در برابرش قد برافراشته است. انعکاس اين کنشها و واکنشهاي انساني در ادبيات به ويژه در شعر مدرن، نمودي بسيار مشخص دارد. مقاله حاضر ميکوشد رويکردهاي انساني شهر را در شعر معاصر عربي و فارسي در کنار يکديگر مورد مطالعه قرار دهد، ضمن تبيين جايگاه شهر و انگيزههاي طرح آن در شعر امروز، به برخورد شهر، طبيعت و ارزشهاي انساني در اين بستر بپردازد و مسائل اجتماعي را در مواجهه با آن جستجو کند. علاوه بر آن، آرمان شهر نيز به عنوان يکي از جلوههاي بارز حضور شهر در شعر معاصر عربي و فارسي بررسي خواهد شد. اين تحقيق نشان ميدهد که شهر با همه زرق و برقهاي ظاهري در تعاملي دوگانه با انسان معاصر است؛ از طرفي، دوري گزيدن از آن، فريادي پربسامد ميشود و از طرف ديگر، هيچ کس در عمل از اين پديده اجتماعي رويگردان نيست. با وجود گرايش به روستا و طبيعت، شاعران همواره در شهر به دنبال اهداف خود رواناند و ميکوشند آن را مطابق با آرمانهاي خويش تغيير دهند.