سفرنامهها با هر قصد و نیتی که نوشته میشوند، امکانی بالقوه برای ایجاد تفاهم فرهنگی بین ملتها به شمار میروند. در این متنها، به صورت آشکار و پنهان دو فرهنگ رو در روی هم قرار میگیرند و در فرایند ارتباطی «منِ» فردی و جمعی یک فرهنگ، خود را در آیینه «دیگران» باز میشناسند و به طور پیوسته به «هویت» خود شکل میدهند. میدانیم هویت ایرانی در دوران بسیار کهن خود مدام در معرض دگردیسی و پوست انداختن بوده و در تصادم با فرهنگهای مختلف دچار تغییراتی میشده است. بعد از ورود اسلام و در مدت تقریباً دو سده و اندی، هویت ایرانی و اسلامی به چنان تلائم و همبستگی درخشانی دست یافت که توانست تمدنی ارزشمند به ظهور برساند. اما متعاقب حمله مغول، این تمدن از توش و توان افتاد و تا زمانی که با تمدن نوپای غربی مواجه نشده بود، از خواب دیرپای خود بدر نیامد. برخورد قهرآمیز جامعه ایرانی با روسیه تزاری هویت و تمدن ایرانی را دوباره به چالش کشید و ترکهای هویتی را در شخصیت نخبگان و کمی بعدتر در آحاد مردم به وجود آورد. برای فائق آمدن بر این بحران، شناخت «دیگری» اهمیت بهسزایی یافت و باب مراودات ایرانیان با اروپائیان را باز کرد. سفر و تجربه مستقیم این فرهنگ نوظهور، مسافرانی از طبقات گوناگون را به آن دیار کشاند و ثبت دیدهها، شنیدهها و خواندهها متون فراوانی را تحت عنوان «سفرنامه» به وجود آورد. در خلال این متنها شاهد بازتعریف هویت ایرانی هستیم؛ به گونهای که سعی میشود امتیازات فرهنگ اسلامی و ایرانی تا حد امکان از آسیبها محفوظ بمانند و در مقابل از امتیازات فرهنگ جدید اروپایی نیز بهره کافی برده شود. به نظر میرسد سفرنامهها در بازتعریف و بازساری هویت جدید ایرانی در حوزه هویت فکری، فرهنگی و اجتماعی و زبانی و ادبی نقش بهسزایی داشتهاند و آغازگر بسیاری از مباحث و مقولات مدرن در ایران هستند.
در بخش نخست کتاب، "ادبیات داستانی" در گستره تاریخ، اسطوره، افسانه، رمانس و رمان به اختصار شرح و تبیین میگردد، سپس مقوله ورود رمان و داستان کوتاه به ادبیات فارسی، با ترجمهها سفرنامههای خیالی، مقالات شبه داستان و رمانهای تاریخی بازگو میگردد .بخش بعدی کتاب مربوط به "پیشگامان انواع جدید داستانی" است که با معرفی کوتاه جمالزاده و مشفق کاظمی پی گرفته میشود . نویسنده در مبحث "نسل اول داستان نویسان" از هدایت، علوی و چوبک و از مختصات آثارشان یاد میکند و در بخش "گروه دوم از نسل اول داستان نویسان" و ویژگیهای داستان نویسی حجازی، دشتی، نفیسی و جواد فاضل را به اختصار برمیشمارد .مباحث بعدی کتاب که شامل ارزیابی کوتاه آثار نویسندگان فارسی است به این موضوعات و شخصیتها اختصاص مییابد : "نسل دوم داستان نویسان :دانشور، آل احمد و گلستان"، "ادامه داستان نویسان نسل دوم :بهآذین و پرویزی"، "رمان تاریخیی مستعان، مسرور، مدرس، سردادور، میمندی نژاد، مطیعی، امیر عشیری، آرین نژاد و آشتیانی"، "نسل سوم داستان نویسان :صادقی، ساعدی، افغانی و مدرسی"، "نسل چهارم داستان نویسان :گلشیری، میرصادقی، فصیح، شهدادی، و ایرانی"، "ادبیات اقلیمی یا داستان نویسی روستا"، "ادامه نویسندگان ادبیات روستا :فقیری، بهرنگی و درویشیان"، "نثر علمی ادبی"، "نمایشنامه نویسی"، "نمایشنامه نویسی در دورههای بعد"، و "ترجمه از زبانهای اروپایی" .
نویسنده در این کتاب کوشیده هویت ملی را به عنوان یک مقوله علمی جامعهشناسانه مورد مطالعه قرار دهد. نویسنده کوشیده بر اساس واقعیتها و ضرورتهای موجود جامعه که عبارت است از وجود زبانها و قومیتهای گوناگون (که عموماً از آزادیها و حقوق واقعی خود بیبهره ماندهاند) و ضرورت تاریخی تمتع از این آزادیها در عین حفظ وحدت ملی از سوی دیگر ارتباطی منطقی ایجاد کند. وی توانسته با طرح علمی مقوله هویت ملی، جایگاه آن را میان سایر هویتهای قومی و دینی و ... مشخص نماید.
با انقلاب مشروطه، شعر حضور بيشتري در ميان عوام يافت و شاعران، شعارها و پيامهاي انقلابي را در قالب زبان ساده عاميانه براي آگاهي و تشويق مردم به کار گرفتند. نيما نيز از زباني نزديک به زبان گفتار در آثار خود بهره جست. پس از او شاگردانش، به ويژه فروغ فرخزاد شعر را به گفتار طبيعي نزديک کردند؛ بنابراين آنچه را که در دو دهه اخير به آن "شعر گفتار" ميگويند، محصول شعر بعد از فروغ است. مدعيان اين نوع شعر معتقدند با اتکا بر زبان روزمره و بهرهگيري از وزن طبيعي کلام، آثاري ميآفرينند که لحن گفتار بر آن حاکم است و چنان وا مينمايند که گويي براي مخاطب حاضر سخن ميگويند. اما بعضي از آنها در هماهنگي با شيوه شاعران موج نو و حجم، با زبان گفتار رفتاري نامتعارف کردهاند و به نوعي آشناييزدايي افراطي در زبان دست زدهاند. بدين سبب ميتوان شعر گفتار را به دو دسته معناگرا و معناگريز تقسيم کرد. نتيجه بررسيها نشان ميدهد که وجوه تمايز اين نوع شعر از ساير جريانهاي شعري معاصر، هنوز در حدي نيست که بتوان آن را يک جريان مستقل شعري به شمار آورد.
اگر آغاز شعر معاصر ايران را از انقلاب مشروطه و به ويژه از ارايه تجربه و نوآورانه نيما يوشيج بدانيم، شعر معاصر تا دهه هفتاد تحولات متعددي را از سر گذرانده است؛ به طوري كه در اين مدت نسبتا طولاني، شيوههاي گوناگون از روشهاي اعتدالي تندرو آزموده شده است. پس از انقلاب اسلامي، به دليل اينكه دگرگونيهايي در عرصههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايجاد شده بود، ضمن ايجاد تشكيك در الگوهاي زيباشناختي دهههاي گذشته، جستجو و آزمودن شيوههاي تازه شتاب بيشتري گرفت و شاعران جوان و حتي بعضي از سالخوردگان با روگرداني از شيوههاي شعري شاعران شاخص قبل از انقلاب، تجربيات تازهاي ابراز داشتند. جريان شعري پست مدرن، در كنار ساير جريانهاي نوظهور از اوايل دهه هفتاد تكوين و تاكنون نيز ادامه يافته است. اگر نوجوييهاي افراطي شاعراني مانند محمد مقدم، هوشنگ ايراني، يداله رويايي و احمد رضا احمدي را گامهاي نخست تجربه شعري تندرو در شعر معاصر ايران بدانيم، تجربه شاعران پست مدرن دهه هفتاد را بايد گام دوم همان جنبش ناميد. شاعران اين جريان با اتكا به نظريات ادبي غربي و گسست كامل از فرهنگ بومي و تجربيات ادبي دوران كلاسيك و معاصر، در حال آزمودن شيوهاي غريب و تازه هستند. از آنجا كه تغييرات بنيادين در اشكال و روشهاي ادبي و هنري و در نتيجه دگرگونيهاي بنيادين اجتماعي و فرهنگي است، شكلگيري، تداوم و بيش از همه توفيق جريان شعري مذكور در پرده ابهام است. در اين مقاله سعي شده است ضمن تحليل علل جامعهشناختي به وجود آمدن اين جريان، ويژگيهاي كلي اشعار اين شاعران با نگاهي انتقادي تبيين شود.