از آنجا که میان دو دانش سبک‌شناسی و نقد ادبی رابطه و همبستگی هست و تحلیل‌های منتقدانه برپایه داده‌های سبکی بنا می‌شوند، بررسی وضع موجود مطالعات سبک و نقد می‌تواند زمینه‌های نهادینه‌سازی و سامان‌دهی این شاخه‌های مطالعاتی را هموار کند. بررسی مقالات علمی ـ پژوهشی دو مجله تخصصی بهار ادب (سبک‌شناسی نظم و نثر) و نقد ادبی در سال 1389 ـ که پایان دهه هشتاد شمسی است ـ دورنمایی از شاخصه‌های این نوع مطالعات را در این دهه به دست می‌دهد. در این بررسی، از دو شاخص کمّی و کیفی استفاده شده است. شاخص‌های کمّی به مواردی، مانند حوزه نظری و عملی، متون مورد مطالعه، رویکردهای سنتی و جدید، تعداد نویسندگان، جنسیت نویسندگان و مانند آنها ناظر است. شاخص‌های کیفی براساس مبانی دانش‌های سبک‌شناسی و نقد ادبی تنظیم شده است و به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد: آیا مقالات نقد ادبی از توصیف به سمت تحلیل و واکاوی معنا پیش رفته‌اند؟ آیا بر تحلیل‌ها تفکر انتقادی حاکم است؟ آیا مقالات سبک‌شناسی اثر را به عنوان نمود فردیت بررسی کرده‌اند؟ آیا داده‌های سبکی وجه تمایز اثر مورد بررسی را با آثار دیگر نشان داده‌اند؟ و مانند آنها. نتیجه کلی این بررسی‌ها نشان می‌دهد اگرچه مطالعات سبک و نقد در برخی حوزه‌ها که از گفتمان اجتماعی یا دانشگاهی پیروی می‌کنند، همسو و هم مسیر هستند، تفاوت‌هایی دارند که رابطه و همبستگی این دو شاخه مطالعاتی را پوشش نمی‌دهد. برای مثال، منتقدان در انتخاب متن بیشتر به داستان گرایش دارند و سبک‌شناسان متون شعری را ترجیح می‌دهند؛ در مقالات نقد، بیشتر از مقالات سبک‌شناسی، با نظریه‌ها و رویکردهای جزئی و مستقل روبه روییم و گرایش‌های سبک‌شناختی هنوز به استقلال نرسیده‌اند؛ همچنین تعداد بیشتری از مقالات نقد به صبغه اصلی خود، یعنی تحلیل و واکاوی معنا نزدیک‌شده و از توصیف گذر کرده‌اند، درحالی که مقالات مرتبط با سبک که به طور مشخص سبک را نمودی از فردیت مؤلف نشان دهند یا ویژگی سبکی را معادل تکرارِ انحراف از معیار بدانند، درحد نیمی از کل مقالات است.

منابع مشابه بیشتر ...

65f196a2bc215.jpg

بینش و روش در تاریخ نگاری معاصر

پیدایش، رشد، اعتلا و زوال جنبش های سیاسی و اجتماعی معاصر ایران در کنار تحولات و رخدادهای متعدد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جابجایی قدرت ها و نخبگان حکومتی و تغییرات گسترده در عرصه اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر ایران، به دلیل اهمیت و تأثیرات شگرف و متنوع آن، سبب گشته است تا از سوی پژوهشگران، مورخان و تحلیل گران حوادث اجتماعی و نخبگان سیاسی مورد تجزیه و تحلیل و نقادی و تقریر و تبیین قرار گیرد. تنوع و کثرت نگاه ها و اختلافات در نگاشته های تاریخی این دوره باعث پیچیدگی و سختی فهم و درک درست محققان و اندیشه گران این عرصه در تشخیص سره از ناسره و کشف درست حقایق تاریخی گردیده است. تاريخ نگاري و نوع نگاه مورخان به پديده هاي تاريخي از منظر ملي گرايي و شرح و بسط اين رويدادها و حوادث گذشته و حال بر آن اساس، مقوله اي است که در کنار ساير رويکردهاي اين جريان از جمله نمودهاي ادبي، جلوه ويژه و متفاوتي از نوع رسمي و مرسوم خود در جامعه ايراني داشته است. بررسي تاثيرات اين جريان فکري و فرهنگي در حوزه فرهنگ، خاصه تاثيراتي که تاريخ نگاري و تاريخ نگاران از آن گرفتند و تبعات و پيامدهاي آن در ساير بخش هاي اين حوزه، در تاريخ معاصر ايران، موضوع دامنه دار و چالش برانگيزي بوده که کم تر به حد کفايت مورد پژوهش و توجه محققان واقع شده است. پژوهش حاضر به بررسي ويژگي هاي اين جريان در تاريخ نگاري معاصر ايران مي پردازد و تاثيرات و تاثرات حاصل از رويکرد متفاوت اين تاريخ نگاري و مورخان و مولفان آن را از حيث شيوه هاي متفاوت نگرشي و نگارشي پي مي گيرد.

64945f38a134b.jpg

فرهنگ نام های شاهنامه (معرفی اجمالی قهرمانان شاهنامه فردوسی همراه با تطبیق نامهای مشترک در شاهنامه و اوستا)

علی جهانگیری

برای من شاهنامه به رودی عظیم مانند است که در عین زیبایی و قدرت، آراسته و کامل است و در مسیر طولانی خود تا دریا در هر جایی و در هر چشمی و برای هر گوشی جلوه و جمال و زمزمه ای خاص دارد و برای اندیشمندان، ساختار پیروزی و شکست، امید و نومیدی، زادنها و مردنها، در آن بسیار پرمعنا و تفکرانگیز است، این کتاب شناسنامۀ زندگی پرتلاطم و سرشار از گیر و دار ملت سلحشور ایران است که هرگز نام را به ننگ نفروخته است و پیوسته جان را به پای نام نیک خویش باخته است و فردوسی، استاد بزرگ ادب پارسی و پیر پارسای این سرزمین ایزدی، با بیان جادویی و افسون ساز خود، این روحیات و توانمندی های ملی مردم ما را چنان زنده و پویا و گویا به تماشا گذاشته است که انسان خود را شاهد زندۀ همۀ وقایع می یابد و ... در این فرهنگ تمامی واژه‌ها و نام های شاهنامه بر پایه سرشت و نهاد زبان فارسی به ترتیب الفبا گردآمده است. برای هر اسم معنی و کارکرد آن در شاهنامه به همراه ابیات مرتبط آن تشریح گردیده است. پولاد = از سرداران ایران در روزگار کیقباد پیروز = از فرزندان کاوه ی آهنگر تاجبخش = رستم تاجور = ایرج تهمورس = پسر هوشنگ ، سومین پادشاه نخستین سلسله ی جهان تهمینه = دختر شاه سمنگان و مادر سهراب پسر رستم جاماسپ = وزیر و حکیم و رایزن گشتاسپ و داماد زرتشت جانفروز = از سرداران بهرام چوبینه در جنگ او با خسرو پرویز جریره = همسر سیاوش و مادر فرود و...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

571c5f88e5cfa.PNG

بررسی دلالت‌‌های ضمنی گفت‌وگو در داستان رستم و اسفندیار از دیدگاه علم معانی

زهرا حیاتی

در بلاغت سنتی، دو سطح معنایی واژه‌‌ها و گزاره‌‌ها با اصطلاحاتی چون معنای ظاهری و باطنی، معنای حقیقی و مجازی، معنای اولیه و ثانویه، و دلالت صریح و دلالت ضمنی شناخته می‌‌شوند. علم معانی که در کنار بیان و بدیع، یکی از اصلی‌‌ترین شاخه‌‌های علوم بلاغی است، کارکرد مجـازی جملات و دلالت‌‌های ضـمنی آن را بازمی‌‌شناسد. مبـانیِ این علم نشان می‌‌دهد گاه افق معنایی متن از طریق دلالت‌‌های ضمنی جملات حاصل می‌‌شود. ازآنجاکه در علم معانی دلالتمندی سخن با توجه ‌‌به حال مخاطب و اقتضـای موضوع دریافت می‌‌شود، با دسته‌‌بندی گروه‌‌هـای هم‌‌سخن و تحلیل گفت‌‌وگوهای آنان در موقعیت‌‌های مختلف داستان می‌‌توان به‌‌ طور مشخص و مستدل به معانی مجازی گفت‌‌وگوها و کارکرد هنری آن دست یافت؛ چنانکه در داستان رستم و اسفندیار می‌‌توان استدلال کرد: 1. پردازش درونمایه و تأثیر عاطفی داستان رستم و اسفندیار بر معانی مجازی گفت‌‌وگوها استوار است. 2. گفت‌‌وگوهایی که در معنای حقیقی و اولیه فهمیده می‌‌شوند، یا کارکرد داستانی دارند و به نقاط فصل و وصلی شبیه هستند که رویدادها را به یکدیگر متصـل می‌‌کنند یا کارکرد عاطـفی دارند و احساسات شخصیت‌‌ها را به ‌‌صورت مستقیم بیان می‌‌کنند. 3. طیف دلالت‌‌های ضمنی می‌‌تواند درونمایه داستـان، کانون عاطفی روایت، وضعیت تراژیکی داستـان و ویژگی‌‌های شخصیت‌‌ها را در داده‌‌های کمّی و عینی بازنماید؛ چنانکه زیربنای مشترک معانی مجازی کلام اسفندیار، اعتراض و انتقاد از دو قدرت مسلم شاهنامه ـ‌‌ رستم و گشتاسب‌‌ ـ است و ایستادگی او را در برابر سنت حماسی فاش می‌‌کند؛ یا بسامد تقریباً یکسان معانی «مقاومت» و «سازش» در گفت‌‌وگوهای رستم از یک‌‌سو شخصیت پیر و با تجربه او را نشان می‌‌دهد و از سوی ‌‌دیگر جایگاه برزخی او را در داستان مشخص می‌‌نماید.

فنون ادبی/بلاغت (بیان، بدیع، معانی) مشاهیر ادبیات فارسی/فردوسی/پژوهش درباره فردوسی فرهنگ و تمدن/اسطوره و فرهنگ
مقاله
5719ce9abac0c.PNG

نسبت بيان سينمايي با تمثيل‌هاي ادبي در اشعار مولانا

زهرا حیاتی

غالب پژوهش‌هايي که به بررسي رابطه سينما و ادبيات پرداخته‌اند به تفاوت‌هاي داستان ادبي و درام فيلمنامه توجه داشته‌اند. زمينه ديگري که مي‌توان پيوندها و مناسبات ادبيات و سينما را در آن پي گرفت، «تصويرپردازي» است. صور خيال در مفهوم بلاغي آن شامل تصويرهاي ذهني ادبي، و غالبا به دلالت ضمني نشانه‌هاي شمايلي ناظر است و ذيل علم بيان در انواع تشبيه، تمثيل، مجاز، استعاره، کنايه و نماد فهرست شده است. در اين مقاله به بررسي ظرفيت‌هاي «تمثيل ادبي» به طور عام و «تمثيل‌هاي شعري مثنوي و غزليات شمس» به طور خاص براي بازآفريني در وسيله بياني سينما پرداخته شده است. انتقال تمثيل‌هاي ادبي به سينما براساس اين ظرفيت‌ها امکانپذير است: 1. اشتمال بر عناصر بصري متعدد و متحرک 2. تناسب تصاوير و معاني همنشين با مونتاژ و ميزانسن 2. فراواني تصويرهاي هم عرض در طول شعر 4. اشتمال بر تصاوير قابل توزيع در متن فيلم به سبب دلالت بر مضمون عرفاني «تکامل» و 5. اشتمال بر بافت روايي و ساختار دراماتيک.

هنر/مطالعات عمومی مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله