یکی از مسائل پیچیده زبان روسی برای فارسی زبانها وجود جملات تک عضوی است. جملات تک عضوی یکی از انواع جملات ساده است که در آن فقط یک عضو اصلی نهاد یا گزاره وجود دارد. در ساختار نحوی زبان روس وجود فقط یک عنصر به عنوان عضو اصلی، پدیدهای معمول و رایج بوده، با این حال جمله چه به لحاظ ساختار و چه به لحاظ معنا کامل و غنی است. دلیل وجود این ساختارها در این است که گوینده با در نظر گرفتن بافت جمله و مقصود خود از خبر، ضرورتی در استفاده از کلمهای که به طور صریح بیان کننده فاعلی باشد، نمیبیند. این گونه جملات با توجه به شکل و معنا، به انواع مختلفی تقسیم میشوند. در این مقاله سعی شده است یکی از انواع آنها در مقایسه با ساختارهای دو عضوی مورد بحث قرار گیرد.
مثلها و تمثیلها از زمانهای بسیار قدیم وارد ادبیات فارسی یعنی نظم و نثر ادبی شده است. به طور کلی همه شاعران، حتی آنهایی که گمنام بودهاند، در شعرهای خود از مثلها و تمثیلها استفاده میکردند و آنها را در آثار خود به کار میبردند. در ادبیات فارسی و فارسیزبان دوره کلاسیک به مثلها و تمثیلهای بسیاری برخورد میکنیم که وارد ادبیات شده است. مثلها و تمثیلها از قرن شانزدهم میلادی به بعد در مجموعههای جداگانه جمعآوری و منتشر شده است. در این کتاب خالق کوراغلی مثلها و تمثیلهای فارسی را به روسی برگردانده و ناشر آنها را به دو زبان فارسی و روسی برای استفاده زبانآموزان روسی منتشر کرده است.
تمثیل رویا به گونهای از داستانهای تمثیلی اطلاق میشود که عناصری چون رویاگونی، حضور راهنما، سفر به جهان ماورا، بازگشت به جهان بیداری و بازگویی داستان سفر، به شکل قراردادی در آنها تکرار میشود. متنهای این نوع ادبی ویژگی اسطورهها را دارند؛ بارها در متنهای پس از خود باززاده شده و با همدگیر در مکالمهاند. منشا این نوع داستانپردازی، به زمان و مکان معینی محدود نیست و در عالم اسطورهها و قبایل بدوی دور از قلمرو تمدنهای بزرگ جهان هم نظایری دارد. این نوع ادبی پیش از آنکه حاصل گردهبرداری تمدنی از تمدن دیگر باشندف به محتوای کهنالگویی بشر و تخیل او از مفهوم مرگ و زندگی دوباره وابسته است. با توجه به اینکه این نوع روایت ساختار واحدی دارد و از قراردادهای یکسانی پیروی میکند، در این نوشته کوشیدهایم ساختار و کارکردهای بیش از بیست روایت از سفرهای روحانی در چهان مردگان را در گستره زمانی و مکانی گوناگون استخراج، مقایسه و ذیل نوع ادبی «تمثیل رویا» دستهبندی کنیم.
منظور از واژهآرايي با واژههاي همگون، اين است كه اينگونه واژهآرايي بر دو يا چند پاﻳه واژگاني استوار است كه به گونهاي چشمگير با هم، همگونند. به اين مفهوم كه در ريخت، ساخت، آهنگ و... شبيه يكديگرند. دو واژه «همگون» را دو پاﻳه جناس ميناميم. پيداست كه اينگونه واژهها در عين اينكه از يكسو همگوني دارند ناگزير بايد از سويي ديگر ناهمگوني و دوگانگي داشته باشند، در غير اين صورت دو يا چند واژه نخواهند بود و به عنوان يك كلمه با معاني متفاوت در نظر گرفته ميشوند. از اين رو با تكرار واژگان، يعني استفاده از دو واژه همگون (دو پايه جناس) آهنگي پديد ميآيد كه سبب شكوفايي و تجلي بلاغت ميشود و كه فراتر از زير و بم كلمات است. جناس در زبانهاي روسي و فارسي داراي گونههاي متفاوتي است كه اين گونههاي متفاوت بر اساس دوگانگي متفاوت دو پايه جناس پديد ميآيند و هرگاه اين دو واژه علاوه بر همگوني، داراي دوگانگي نوشتار باشند، با يكديگر جناس لفظي و هر گاه دوگانگي ساختاري باشد، جناس مركب محسوب ميشوند. در اين مقاله سعي بر اين است كه با بررسي دلايل بوجود آمدن جناسهاي لفظي و مركب در زبانهاي روسي و فارسي، اين واژگان را براي خوانندگان ملموستر و قابل دركتر كنيم.
در زبان روسي، ويژگي گزارهاي در يک جمله ميتواند توسط مصدر بيان شود. در اين صورت جمله ساختاري يک رکني خواهد داشت. از آنجايي که مصدر، يک عمل بالقوه را بيان ميکند، بنابراين در ابراز معاني مجازي يا غيرمستقيم کاربرد فراوان خواهد داشت. مصدر در جمله يک رکني يا ساختار تک ظرفيتي ميتواند بيانکننده معانياي چون «ناگزير و قريب الوقوع بودن عمل با مصدر ϬbITb، موافقت اجباري گوينده با نظر مخاطب با مصدر ϬbITb، ناشايست بودن عمل، حالت يا عملي که به طور مستقيم و درک فيزيکي يا فکري/ ذهني انجام ميشود، ارزيابي نهاد منطقي از عمل يا حالت» و ... باشد. مقاله پيشِ رو به توضيح معاني نام برده در ساختار جملات مصدر يک رکني ميپردازد و طريقه بيان آنها را در زبان فارسي بررسي ميکند.