شرف الدین فضل الله حسینی قزوینی، نویسنده و شاعر قرون هفتم و هشتم است که با امرای فضلویه یا لر بزرگ معاصر بوده، و اتابک نصرت الدین احمد لر (695-730) را مدح کرده است. از آثار او یکی کتاب " المعجم فی آثار ملوک العجم" است و دیگری "الترسل النصرتیه" نام دارد، وی شعر هم میسروده و "شرف" تخلص میکرده است. سال تولد وی 660 و هنگام وفاتش 740 هجری قمری است.کتاب المعجم فی آثار ملوک العجم نثری آمیخته به شعر دارد که بعضی اشعار از مؤلف است و بعضی را از دیگر شاعران گرفته است. سبک کتاب نمونهای از نثر فنی است و مختصات آن عبارتند از: اطاله کلام، به کارگیری لغات دشوار و مهجور، استفاده از آیات قرآن و احادیث نبوی، استفاده از ضربالمثلهای عربی و فارسی و سخنان حکیمانه. نویسنده از شعر و نثر دیگران بهره فراوان گرفته که به نام بعضی اشاره کرده و نام عدهای را ذکر نکرده است. موضوع کتاب، تاریخ ایران است از قدیمترین ایام ـ یعنی از روزگار کیومرث ـ تا انوشروان، اما چون به ظاهر کلام بیش از محتوای تاریخی آن توجه داشته، گزارشهای او اعتبار تاریخی چندانی ندارد. در بررسی مختصات دستوری این کتاب به مواردی از کهنگی استعمال افعال و کلمات بر میخوریم. با دقت در مسایل بلاغی کتاب متوجه میشویم که برای آرایش کلام از بسیاری آرایههای ادبی (صنایع لفظی و معنوی) بهره گرفته است که نمونههایی در این مقاله آورده شده است.
کتاب شمع الانجمن فی مواعظ والمحن تالیف دانشمند محترم جناب حاج آقا رضای علماء قمی است که در سال 1351 در چاپخانه اسلام در قم به چاپ رسیده است
کتاب حاضر ترجمه فارسی سوره مائده از قرآن کوفی است که در سال 1350 توسط اداره امور فرهنگی آستان قدس رضوی به چاپ رسیده است
هر چند ترانههای روستایی و ضربالمثلهای عامیانه بیانگر حالات درونی و ساده گویندگان آن است و اغلب نمونه سادگی و بیپیرایگی به شمار میآید، اما یا دقت و کنجکاوی در ترانهها و ضربالمثلها به نوعی از صنایع شعری یا ترفندهای ادبی بر میخوریم که خالی از لطف نیست، مثلا در این دو بیتی که عاشق در دوری از معشوق نامهای برایش مینویسد و آن را به بال و پر مرغ هوایی میبندد که به وی برساند، علاوه بر آن زبانی (شفاهی) هم به مرغ سفارش میکند که به او بگو: صد داد و بیداد از جدایی نویسم نامهای از بنوایی ببندم و پر مرغ هوایی برو مرغو به دست دلبرم ده بگو صد داد و بیداد از جدایی در بیت اول که حسب حال گوینده است و تصمیمگیری که نامهای بنویسد و به پر مرغ هوایی ببندد، اما در بیت دوم مرغ را منادا قرار میدهد و میگوید: مرغو، ای مرغ برو و این نامه را به دست دلبرم بده و پیام شکوه من را از جدایی به او برسان «که تشخیص یا انسانانگاری است، همچنان که با انسانی سخن میگویند و به او ماموریتی میدهند، عاشق به مرغ نامهرسان ماموریت میدهد و سخن میگوید.