هر چند ترانههای روستایی و ضربالمثلهای عامیانه بیانگر حالات درونی و ساده گویندگان آن است و اغلب نمونه سادگی و بیپیرایگی به شمار میآید، اما یا دقت و کنجکاوی در ترانهها و ضربالمثلها به نوعی از صنایع شعری یا ترفندهای ادبی بر میخوریم که خالی از لطف نیست، مثلا در این دو بیتی که عاشق در دوری از معشوق نامهای برایش مینویسد و آن را به بال و پر مرغ هوایی میبندد که به وی برساند، علاوه بر آن زبانی (شفاهی) هم به مرغ سفارش میکند که به او بگو: صد داد و بیداد از جدایی نویسم نامهای از بنوایی ببندم و پر مرغ هوایی برو مرغو به دست دلبرم ده بگو صد داد و بیداد از جدایی در بیت اول که حسب حال گوینده است و تصمیمگیری که نامهای بنویسد و به پر مرغ هوایی ببندد، اما در بیت دوم مرغ را منادا قرار میدهد و میگوید: مرغو، ای مرغ برو و این نامه را به دست دلبرم بده و پیام شکوه من را از جدایی به او برسان «که تشخیص یا انسانانگاری است، همچنان که با انسانی سخن میگویند و به او ماموریتی میدهند، عاشق به مرغ نامهرسان ماموریت میدهد و سخن میگوید.
کتاب نقض (النقض) ، اثری در تبیین و اثبات عقاید امامیه و رد اتهامات مخالفان و در نقض کتاب "بعض فضائح الروافض" است. این کتاب توسط عبدالجلیل قزوینی رازی در حدود سال ۵۶۰ ق. نوشته شده است. قزوینی، این کتاب را در رد کتابی به نام "بعض فضائح الروافض" نوشته است. نویسنده کتابِ "بعض فضائح الروافض" سنی مذهب و ساکن ری بوده است که در محرّم سال ۵۵۵ق تألیف آن را به پایان برده و ظاهراً تا سال ۵۵۹ به تکمیل آن مشغول بوده است. نویسنده بعض فضائح روافض، عالمان شیعه مانند سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ صدوق، شیخ مفید و راویان مشهور شیعه را در قرن دوم مورد توهین و سرزنش قرار داده است. این نویسنده برخی از اصول، فروع و اعتقادات شیعه را نیز رد کرده است. چون مطالب بعض فضائح الروافض جنبۀ جدلی داشته، مباحث نقض نیز، به تبع آن، بیشتر حاوی نقد تاریخی است تا مباحث و استدلالات کلامی صرف. عبدالجلیل قزوینی در پاسخ به شبهات و ستیزه جوییهای این عالم سنی هرگز به موضعگیریهای عجولانه و سست نپرداخته و در نهایت ادب بدون هیچ پرخاش و لجاجتی، خردمندان را به تفکر و تدبر فراخوانده است. با مطالعه دقیق مناظرات و مشاجرات کتاب، در مییابیم عبدالجلیل با درایت اعتراضات، شبهات وارده را بهگونهای منطقی پاسخ داده، چنانکه بهاندک زمانی کتاب بعض فضائح الروافض به فراموشی سپرده شده است و کتاب «النقض» تا قرنها پس از تألیف مورد استفاده و استناد بسیاری از عالمان و دانشمندان قرار گرفته است.
ادبیات شفاهی ادبیاتی است که به دفتر نیامده و در سینه و یاد و حافظه هر ملتی وجود دارد. به گمان از زمانی که بشر برابر طبیعت قرار گرفت و خود را چیزی جز آن اما در آن دید ادبیات شفاهی پیدایی یافت. به عبارت دیگر ادبیات شفاهی از زمانی که انسان به گپ درآمد و زبان رابط او با جهان بیرونی و درونی اش شد، از مغز به مغز و از سینه به سینه، به امروز رسید. سرایندگان و گویندگان بیشتر و پیشتر گمنام بوده اند، و شک نیست که ادبیات شفاهی مثلا قصه حاصل تخیل و تمنییات گروهی است که گاه در تحت اوضاع و احوال همسان و گاه ناهمگون بزیسته اند...
شرف الدین فضل الله حسینی قزوینی، نویسنده و شاعر قرون هفتم و هشتم است که با امرای فضلویه یا لر بزرگ معاصر بوده، و اتابک نصرت الدین احمد لر (695-730) را مدح کرده است. از آثار او یکی کتاب " المعجم فی آثار ملوک العجم" است و دیگری "الترسل النصرتیه" نام دارد، وی شعر هم میسروده و "شرف" تخلص میکرده است. سال تولد وی 660 و هنگام وفاتش 740 هجری قمری است.کتاب المعجم فی آثار ملوک العجم نثری آمیخته به شعر دارد که بعضی اشعار از مؤلف است و بعضی را از دیگر شاعران گرفته است. سبک کتاب نمونهای از نثر فنی است و مختصات آن عبارتند از: اطاله کلام، به کارگیری لغات دشوار و مهجور، استفاده از آیات قرآن و احادیث نبوی، استفاده از ضربالمثلهای عربی و فارسی و سخنان حکیمانه. نویسنده از شعر و نثر دیگران بهره فراوان گرفته که به نام بعضی اشاره کرده و نام عدهای را ذکر نکرده است. موضوع کتاب، تاریخ ایران است از قدیمترین ایام ـ یعنی از روزگار کیومرث ـ تا انوشروان، اما چون به ظاهر کلام بیش از محتوای تاریخی آن توجه داشته، گزارشهای او اعتبار تاریخی چندانی ندارد. در بررسی مختصات دستوری این کتاب به مواردی از کهنگی استعمال افعال و کلمات بر میخوریم. با دقت در مسایل بلاغی کتاب متوجه میشویم که برای آرایش کلام از بسیاری آرایههای ادبی (صنایع لفظی و معنوی) بهره گرفته است که نمونههایی در این مقاله آورده شده است.