مقاله حاضر به بازتاب داستان اسطورهاي «کاوه و ضحاک» از شاهنامه فردوسي در داستان کوتاه «رجل سياسي» از مجموعه يکي بود يکي نبود سيد محمد علي جمالزاده ميپردازد و هماننديهاي اين دو داستان در طيِ آن به تفصيل مورد بحث قرار ميگيرد. در بنمايه داستان «کاوه و ضحاک» نبرد هميشگي «خير و شر» نهفته است و چون عاليترين و ملموسترين داستان براي اين نبرد اسطورهاي در نوع حماسه از زبان حکيم فردوسي سروده شده، بارها و بارها در تاريخ ادبيات ما اين داستان در شعر و نثر بازتاب يافته است. با شروع جريان داستان کوتاه، توسط سيد محمد علي جمالزاده در سال 1300 بازتاب اين اسطوره با زبان طنز ديده ميشود. در سير تبديل اسطوره حماسي به طنز اجتماعي ـ سياسي معاصر از نظريه «نورتروپ فراي» استفاده شده تا همانندي و تضاد در ساختار روايي «رجل سياسي» که به تقليد از داستان «کاوه و ضحاک» صورت گرفته است، تفسير و تحليل گردد.
کتاب هزار و یک حکایت یکی از تالیفات مرحوم خلیل خان ثقفی است. ایشان در پاریس به مطالعه کتب مختلفی از آثار نویسندگان عربی، مراکشی، الجزایری، فرانسوی، ژاپنی، چینی، انگلیسی، آلمانی که حکایات را نوشته بودند نمود و مصمم گردید که با اطلاعات شخصی حکایات مختلفی را بهم درآمیزد و اندک اندک آنرا تا پانصد حکایت درآورد ولی با فرصتی که در مدت یک سال بدست آورد و شور و ذوقی که پیوسته در تدوین کتاب از خود ابراز می نمود کم کم حکایات گردآورده او از یک هزار تجاوز نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و پس از بازگشت به میهن حک و اصلاح مختصری نمود و نام آنرا هزار و یک حکایت نهاد و منتشر نمود...
در این داستان پلیسی جنایی، احمد به همدستی سه نفر از دوستانش دست به آدمربایی مسلح میزند .آنان، سرمایهداری به نام پرویز پازوکی را میربایند .در این ماجرا احمد، راننده پازوکی را به قتل میرساند و در پی آن وقایعی رخ میدهد که داستان براساس آن شکل گرفته است.
صبر در سیروسلوک که حرکت و تغییر درونی و باطنی برای رسیدن به مبدأ کمال است، نقش اساسی و بنیادین را بر عهده دارد. بدین دلیل صبر در بینش عرفا بسیار مهم دانسته شده و در ادبیات عرفانی همواره بازتاب عمیق و گستردهای داشته است. با وجود بازتاب وسیع و گستردهای که مفهوم قرآنی صبر در ادبیات عرفانی داشته، دیدگاههای مختلف عرفا درباره صبر و نقش آن در سیروسلوک مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است. این کتاب به تحلیل و بررسی بازتاب مفهوم قرآنی صبر در ادبیات عرفانی از قرن پنجم تا پایان قرن هفتم پرداخته است. این دوره یکی از درخشانترین و مهمترین دورههای فرهنگ و ادب و عرفانی اسلامی است؛ زیرا در این دوره عرفای بزرگی همانند ابی الخیر، خواجه عبدالله انصاری، امام محمد غزالی، عطار نیشابوری، سنایی، عراقی و مولانا ظهور کردند و با بیان تجربیات عرفانی و کشف و شهودهای خود ادبیات عرفانی فارسی را به اوج قلههای کمال رساندند.
اين جستار به تحليل و بررسي تاملات مرگ انديشانه در متون مهم منثور صوفيانه تا قرن پنجم هجري ميپردازد. پژوهش حاضر نشان ميدهد که مرگانديشي در متون عرفاني قرن پنجم هجري در مقايسه با متون عرفاني سدههاي پيش از آن بسامد بيشتري دارد. اين نکته ميتواند نشاندهنده عمق و اصالت تجربههاي صوفيان و عارفان و اراده معطوف به مرگ در وجود آنان باشد. سويه ديگر اين بررسي نشان ميدهد که در آثار صوفيان اهل قبض که متصف به مقام خوف بودند، مرگ هراسي نمود بيشتري دارد، ولي در آثار صوفيان اهل بسط و سکر، پديده مرگدوستي بيشتر تجلي يافته است. آياتي که در قرآن کريم درباره مقام و منزلت حضرت مريم (س) نازل شده است، در ادبيات عرفاني بازتاب گستردهاي يافته است. از ديدگاه عرفا، شفقت بر خلق از جمله ويژگيهاي برجسته اوليا است و آرزوي مرگ کردن حضرت مريم (س) نه به دليل ترس از ملامت خلق، بلکه به سبب شفقت او بر آدميان بود تا به سبب نسبتدادن اتهامات ناروا به آن حضرت، گرفتار عقوبت نشوند. حضرت مريم (س) به سبب مخالفت با هواي نفس و صبر در برابر سختيها، قادر به خرق عادت گشت. آن حضرت به سبب مرگ ارادي، در عالم آخرت اقامت داشت و بدون کوشش، از رزق بهشتي برخوردار مي شد و طهارت وي از ماسوي اله، سبب اقامت عيسي (ع) در آسمانها گرديد. در اين مقاله به بازتاب برخي از مقامات حضرت مريم در متون عرفاني فارسي تا قرن نهم هجري پرداخته شده است.