یکی از بزرگترین شاعران هنرمند و خردورز قرن سیزدهم هجری، میرزا سید رضی است که به گواهی تذکرهها، «تحصیل مراتب کمالیه نموده و مقدمات علمیه را آموخته» و بر متفرعات علوم و ریاضی و رمل و اعداد، احاطه کامل داشته، نوشتههای یونانی، عبری و سریانی را هم میشناخته و خطوط نستعلیق و شکسته و نسخ را به زیبایی رقم میزده است. در انواع قالبهای ادبی، شعر گفته: بهویژه در رباعی که آن را شیرینتر از سایر اشعار میسروده است. از وی قصاید و غزلیات و قطعههای فراوانی در دست است که نشانه تفکر عارفانه و زاهدانه اوست. محتوای اشعار او بیشتر در مدح ائمه اطهار(ع)، مولای متقیان علی(ع) و منقبت بزرگان دین است.
کتاب گل سرسبد مشحون از برگزیده اشعاری است که شاعران بلند آوازه ایران در طول چهارده قرن درباره عظمت مقام امیرالمومنین (ع) سروده اند و بر ارباب دانش و خرد پوشیده نیست که تدوین چنین کتابی صرف وقت بسیار می خواهد و مخصوصا به آقای علی اکبر خان پیروی شاعر آل محمد به مناسبت این توفیق باید تبریک گفت که دیوان ده ها و شاید بیش از صد شاعر توانا را از قرنهای گذشته تا عصر حاضر از روی شوق و حوصله و پشتکار مطالعه کرده و از میان آنها بهترین اشعار را در پیرامون مقام و مرتبت امیرالمومنین برگزیده اند و این اقدام به اعتقاد نویسنده این سطور براستی یک ابتکار شاعرانه است که چنین همتی تا به حال از کسی دیده نشده است و اگر هم شده باشد مسلما به این پایه و مایه نیست...
کتابی که از نظر خوانندگان می گذرد مجموعه آثار گرانبهاییست که در طی قرنها در منقبت نابغه بزرگ بشریت علی (ع) گفته شده و مدتها وقت صرف آن گردیده تا از میان اوراق فرسوده کتابها اخراج و بعد از تطبیق و مقایسه با نسخ دیگر به این صورت در آمده است. اشعار این مجموعه از 110 گوینده انتخاب و بر هریک شرح حال کوتاهی افزوده شده عموما متعلق به کسانی است که از عهد صفویه به بعد در ایران ظهور کرده اند به دلیل آنکه مذهب تشیع تا روزگار سلطنت صفویه در ایران رسمیت نداشت و خواه و ناخواه شاعرانی که پیش از آن عهد می زیسته و به مذهب تشیع علاقه نشان می دادند به علت عدم آزادی از ساختن اشعار مذهبی خودداری کرده و اگر احیانا گوینده دست به چنین کاری میزد ناگریز از مدح خلفای دیگر بود چنانکه در یکی از قصائد سعدی این نکته کاملا آشکار است. پس در حقیقت ساختن اشعار مذهبی از عهد صفویه در ایران رواج یافت و ناگزیر مجموعه حاضر حاوی آثاریست که از آن عهد تا به امروز به وجود آمده است
خودشیفتگی (Narcissism) نشانه خودخواهی و خودمحوری نیست، بلکه دلالت بر وضع فکری و برداشت خودانگیخته انسانی دارد که در آن، شخص خودش را به جای دیگری هدف عشق قرار میدهد. بسیاری از هنرمندان، شاعران و نویسندگان از برتری هنری خود در برابر دیگران دفاع کرده؛ این موضوع در اشعار و آثار بازمانده از دورههای اولیه رواج و گسترش زبان و ادبی پارسی تا قرن هشتم شدت بیشتری دارد. اکثر شاعران به مفاخر و ستایش از خود پرداخته و جلوههای گوناگون این هنر را به نمایش گذاشتهاند، اما هیچ شاعری به اندازه خاقانی در این گونه دعویها تند نرفته است. وی در اشعار خویش مکرر به خودستایی پرداخته و بر قدما و معاصران طعنه زده، خود را برتر از آنان شمرده و دیگر شاعران را ریزهخوار خوان معانی و عطسه خود دانسته است. هنگامی که اثری از دیدگاههای گوناگون مورد ستایش قرار میگیرد؛ این اثر حتماً تعالیم خاصی دارد که مقبول همگان واقع میشود و اگر مفاخره و ستایشی هم باشد در خور آن شاعر است که میتوان حافظ، غزلسرای بزرگ فارسی را مثال زد. حافظ در اکثر غزلیات به ویژه در بیت آخر و تخلص، سخنان خود را بالاتر از دیگران میداند ولی در این دعوی صادق است و شایسته خودستایی زیرا که قبول خاطر و لطف سخن او خداداد است.
از مقایسه دیباچه شاهنامه با متون زرتشتی چنین بر میآید که فردوسی با اندیشه و فلسفه ایرانی آشنا بوده است. بسیاری از عبارتها، صفات و ویژگیهای به کار رفته درباره خداوند به یکسان در مقدمه شاهنامه و متون زرتشتی دیده میشود، البته تمایزهایی نیز از این نظر بین این دو وجود دارد. این مشابهتها و تمایزها در مقاله حاضر در دو بخش جداگانه معرفی و بررسی شده است.