در ميان کتابها و رسالههاي منسوب به خيام، رسالهاي به نام نوروزنامه وجود دارد که از ديرباز آن را به خيام نسبت دادهاند. مجتبي مينوي در سال 1312، آن را به نام خيام منتشر کرد و در مقدمه کتاب به جز خيام، هيچ کس را شايسته عنوان نويسنده آن ندانست. در همان اوان کساني چون مينورسکي، مستشرق معروف، بنابه دلايلي با اين نظر مخالفت کردند تا اينکه محسن فرزانه طي مقالهاي که در سال 1363 در مجله آينده نوشت، مدعي شد که نوروزنامه از خيام نيست و از فردي به نام کيخسرو شيرازي است. فرزانه هنگام مطالعه فرخنامه جمالي، نوشته ابوبکر مطهر جمالي يزدي در سال 580 ه.ق، متوجه شباهتهاي عباراتي از کتاب با نوروزنامه ميشود که نويسنده آنها را از قول کيخسرو شيرازي نقل ميکند. وي با ذکر برخي شباهتها ميان نوروزنامه و فرخنامه، نويسنده نوروزنامه را کيخسرو شيرازي ميداند، اما فرزانه مينويسد که من به جز در اين کتاب (فرخ نامه) نام کيخسرو شيرازي را در جايي ديگر نشنيدهام و نميدانم که او چه کسي است. در اين مقاله با دلايلي ديگر حدس فرزانه تاييد و تقويت شده و نيز آشکار شده است که کيخسرو شيرازي چه کسي است.
در این کتاب که دربرگیرنده کلیات آثار پارسی حکیم عمر خیام نیشابوری است، رباعیات او بر اساس نسخه مورخه 604 هجری تصحیح گردیده که این تصحیح متضمن تحقیقات تاریخی و لغوی و فلسفی نیز میباشد. و در ادامه رسالات نوروزنامه، سلسلة الترتیب، ترجمه خطبه ابن سینا و رساله شناخت سیم و زر آورده شده است.
این کتاب دربرگیرنده سه رساله کهن از عبدالرحمن جامی است. رساله اول با عنوان لوایح را جامی حدود سال 870 به نگارش درآورده است. رساله دوم متنی است در شرح «رباعی چند در اثبات وحدت وجود و بیان تنزلاتش به مراتب شهود» که جامی خود سروده «اما چون ترجمان زبان را به واسطه رعایت قافیه میدان عبارت تنگ بود .... لاجرم در ذیل آن رباعیات از برای تفصیل مجملات و توضیح مشکلات کلمهای چند منثور از سخنان کبرای دین و عرفای اهل یقین» برافزود. این رساله 44 رباعی دارد که در اول رجب سال 876 هجری به پایان رسیده است. رساله سوم این مجموعه موسوم است به لوامع در شرح قصیده خمریه ابن فارض.