زيگموند فرويد ـ پدر روانکاوي ـ به دنبال تفسير روانکاوانه تجلي ناخود آگاه نويسنده در متن ادبي بود؛ و از اين طريق، اثر ادبي را به نيابت از نويسنده بر روي ديوان روانکاوي خويش مينهاد و از وراي خوانشي عميق، در جست و جوي نشانههايي از حضور ناخود آگاه نويسنده بود و متن ادبي را به سخن وا ميداشت تا از اسرارِ ناخود آگاهي که هم به نويسنده تعلق داشت و هم مجموعه نشانههاي ناخود آگاه بشري محسوب ميشد، پرده بردارد. هنري فيلدينگ، رمان تام جونز، کودکي سر راهي را در سال 1749 به چاپ رساند که ماجراي زندگي تام جونز سر راهي را به تصوير ميکشد، پسري خوش مشرب و ساده دل که عاشق دختر همسايه خود به نام سوفيا وسترن ميشود. به موازات آن، رمان آرمانس يا چند صحنه از سالن پاريسي استاندال ـ نويسنده فرانسوي قرن نوزدهم ـ نيز نمونه بارزي از نمايش تصويرهاي ناخود آگاه بشري از وراي ماجراي عشق اکتاو دو ماليور و آرمانس دو زوهيلف تجلي مييابد. در اين مقاله برآنيم اين دو رمان را با نگاهي روانکاوانه از ديدگاه زيگموند فرويد بررسي کنيم.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
فرویدیسم در فرهنگ اروپا و آمریکا و قارههای دیگر تأثیر وسیعی برجای گذاشته است. نهتنها روانپزشکی و روانشناسی، بلکه علوم اجتماعی و فلسفه نیز از آن متأثر شدهاند؛ از آن ادبیات و هنرها و آموزش و پرورش و زندگی عملی جامعهها نیز از نفوذ آن مصون نماندهاند، چنانکه بسیاری از مصطلحات فرویدیسم و مشتقات کلمه فروید، مانند صفت فرویدی به معنای عشقی یا جنسی و فعل فرویدی ساختن و اسم فرویدیانا به معنی دنیای فرویدی یا دنیای عشقی در زبانهای گوناگون راه یافتهاند. این کتاب حاصل کوششی است که نویسنده برای بازنمای فرویدیسم مبذول داشته است.
پیوند بسیار کهن ملتهای عرب و ایران باعث شده که زبان فرهنگ و ادبیات عرب و فارسی در تعامل گسترده با یکدیگر قرار گیرند و در عرصههای فرهنگی به ویژه فرهنگ عامه نمود یافته است. تلاشهایی که در زمینه ادبیات تطبیقی صورت گرفته بسیار ناچیز است. از اینرو با بررسی مضمون فقر در اشعار معروف رصافی و پروین اعتصامی پژوهشهایی تطبیقی در ادبیات عربی و فارسی صورت گرفته است. رصافی به دلیل آگاهی به مسائل جامعه به ویژه فقر توجه خاصی نشان داده و حاکمان جامعه عامل را عامل فقر میداند و همچنین پروین اعتصامی نیز سهلانگاری حاکمان را باعث پیدایش فقر جامعه میداند. اما به خاطر زن بودنش کمتر مورد پذیرش جامعه قرار گرفته اما مانند رصافی یتیمان، بیوهزنان و مستمندان جامعه را مورد ترحم قرار میدهد.
ادوارد یونگ شاعر انگلیسی اواخر قرن هفدهم در اثر معروف خود با عنوان تفکراتِ شبانه تصویری غریبانه از صحنه مرگِ همسرش ارائه میهد. آلفرد دو موسه، شاعرِ فرانسوی قرنِ نوزدهم در سرودنِ مجموعه شعری اش با عنوان شبها از ادوراد یونگ الهام میپذیرد. او شب را تنها شاهد روزگار غمزدهاش در نظر میگیرد و الهههای شعر را برای التیامِ دردِ فراقش از ژرژ ساند به یاری میطلبد. در این مقاله در نظر داریم این دو مجموعه شعری را باهم مقایسه کنیم.