حافظ را همه مي‌شناسند و نمي‌شناسند و در موردش سخن زياد گفته‌اند. بر اشعارش شرح‌هاي مفصلي نگاشته‌اند و از ديدگاه‌هاي گوناگون آن را مورد بررسي قرار داده‌اند. اين مقاله کوتاه، شعر حافظ را از زاويه ديگري نگريسته است. حافظ واژه‌هاي زلف، گيسو، طره، موي و ... را فراوان در شعرش به کار برده است. اما خواننده، نه تنها از اين تکرار خسته و ملول نمي‌گردد؛ بلکه هر بار تازگي و طراوت را در آن حس مي‌کند. در اين جا، قصد آن نيست که «زلف يار» را از زير ذره بين عرفان بگذرانيم؛ بلکه توانايي و شگرد استادانه حافظ را در ساختن ترکيباتي نو از اين واژه‌ها به نمايش درآورده‌ايم. حافظ يک واژه را در کنار واژه‌هاي ديگر مي‌رقصاند و تازگي و زلالي را برايمان به ارمغان مي‌آورد.

منابع مشابه بیشتر ...

577844751b6fb.PNG

پیوند «زلف» و «دل» و کارکردهای هنری آن در دیوان حافظ

اکبر صیادکوه, علی رحمانیان

در میان آفرینندگان آثار ادبی، خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی، جایگاه ویژه‌ای دارد. این تمایز و برجستگی در گرو عوامل متعددی است از جمله این‌که حافظ در پدیدآوردن آثارش، شگردهای هنری فراوانی را به‌کاربسته که بسیاری از آنها به رفتار و کارکرد وی با زبان و شیوه واژه‌گزینی و واژه‌چینی او بر روی زنجیره سخن مربوط است. حافظ‌پژوهان بسیاری تمام تلاش خود را به کار بسته‌اند تا خود را در جهان ذهن و زبان حافظ وارد کنند؛ اگرچه بسیاری از این تلاش‌ها، به نتایج ارزشمندی دست یافته اما هنوز «ماجرای پایان‌ناپذیر حافظ» در آغاز راه است و هر روز شاهد تلاش‌های پی‌گیر در شرح، تفسیر و گره‌گشایی از منظورهای خواجه شیراز و به ویژه کشف رمز و راز ظرافت‌های کلام وی هستیم و هرکس از زاویه‌ای دیگر به آثار وی می‌نگرد. توانمندی حافظ در فراخوانی و احضار واژگان بر روی زنجیره‌ی گفتار و نیروی تداعی‌گری ذهنی وی، بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله برای نشان دادن گوشه‌ای از این توانمندی‌ها، کارکرد و پیوند هنری دو واژه یا اصطلاح «دل» و «زلف» در غزلیات حافظ بررسی شده است. در دیوان حافظ این دو واژه در حدود 78 مرتبه (در واحد بیت) با هم‌ و مرتبط با یک‌دیگر به کار رفته‌اند که در هر بار با تصویر و تعبیری متفاوت روبرو می‌شویم. دراین مقاله این کارکردهای هنری در 22 دسته تقسیم شده‌ که بررسی و تحلیل آنها از اهداف اصلی این مقاله است.

576b06328e0c4.PNG

زلف تاب‌دار حافظ، به‌‌گزيني‌هاي حافظ در پيوند با «زلف»

کاووس حسن‌لی

"پيوند واژگان" و "تراكم معاني" از بنيادي‌ترين ويژگي‌هاي يك سروده خوب است. اين ويژگي‌ها، همواره، در دوره‌هاي شعر فارسي در كانون توجه سخن‌سنجان بوده است. تازه‌ترين ديدگاه‌هاي ادبي شعر امروز ايران نيز، در پيشروترين گونه‌هاي خود، "تراكم معاني" و "پيوند واژگان" را از عوامل برتري شعر به شمار مي‌آورند. درباره تناسبات لفظي سروده‌هاي حافظ، تا كنون نوشته‌هاي بسياري پديد آمده است. در اين نوشتار، براي پرهيز از كلي‌گويي، از همه شگردهايي كه حافظ شيرين سخن، براي رستاخيز كلام خود بهره برده و به كاربسته است، تنها به يك ترفند يعني "به‌گزيني در پيوند واژگان" و آن هم تنها در حوزه يك واژه "زلف، گيسو و مو..." پرداخته شده است. فراخواني واژه‌هاي متناسب و گزينش بهترين آنها، در كارگاه خيال حافظ، چنان مقتدرانه صورت مي‌گيرد كه شايسته‌ترين نقش‌هاي ممكن، با بهترين شيوه‌هاي پرداخت، در قالب غزل، از فرآورده‌هاي نهايي اين كارگاه شگرف و شگفت است.