شيخ نجيبالدين رضا تبريزي شاعر و عارف عصر صفوي، يکي از اقطاب ذهبيه و صاحب مثنوي بلند «سبع المثاني» ميباشد. اين کتاب که حجمي تقريبا معادل تمامي شش دفتر مثنوي مولوي دارد، به عنوان دفتر هفتم مثنوي نام گرفته است. اين اثر از جهت اشتمال بر اطلاعات گسترده پيرامون عصر و نسل مولف و نيز خود او در حوزههاي مختلف اجتماعي، اعتقادي و عرفاني درون و برون سلسله ذهبيه بسيار حايز اهميت بوده، به طوري که ميتوان آن را «دايره المعارف عصر صفوي» خصوصا در موضوع عرفان و تصوف محسوب نمود. آنچه بيشترين حجم اين مثنوي را به خود اختصاص داده، داستان «شاهروان معتبر» است که به روشني حاکي از قصد مولف در اتمام داستان ناتمام مثنوي در حکايت «شهزادگان» ميباشد. مولف در اين اثر به حالات مولوي و نيز کم و کيف مثنوي او توجه فراوان نشان داده که اهتمام وي در تشبه جستن به اين امور به وضوح در آن مشهود است.
در یکی از چاپهای سنگی مثنوی مولوی که در سال 1310 هجری قمری که در بمبئی به چاپ رسیده است، افزون بر شش دفتر مثنوی مولانا، دفتر هفتمی در پایان کتاب تحریر یافته است. آنچه مشهور و مسلم است، تعداد مجلدات یا دفترهای مثنوی مولوی، شش دفتر است که مطالب دفتر ششم ناتمام مانده است؛ چنانکه به ناتمامی آن در ابیات آخر این دفتر نیز اشارت شده و ابیاتی منسوب به فرزند مولانا در پایان بعضی نسخ مثنوی آمده است که در آن ابیات، از ناتمام مانده دفتر ششم حکایت میکند. در این چاپ سنگی بعد از مقدمهای، متن دفتر هفتم مثنوی آمده است. مجموع ابیات این دفتر، 1766 بیت است که زیر 56 عنوان مطلب آمده است. از فحوای مطالبی که در پایان این دفتر آمده است، روشن است که در زمان تحریر این دفتر هفتم محققان آن را الحاقی میشمردهاند که کاتب به رد آن سخنان پرداخته و دلیل آورده است که مولانا بعد از انجام دفتر ششم، پس از بیماری و بازیابی سلامت، به نظم دفتر هفتم پرداخته است و دلیل دیگر آنکه شیخ اسماعیل قیصری در سال یک هزار هجری بر دفتر هفتم شرح نوشته و آن را از ملحقات ندانسته است. اما محققان معاصر و مولویشناسان، دفتر هفتم مثنوی را غیراصیل دانستهاند و این دفتر را الحاقی شمردهاند.