شعر آیینی به گونهای از شعر متعهدانه گفته میشود که از جهت معنایی و محتوایی صبغه کاملا دینی دارد و از آموزههای وحیانی، فرهنگ عترت و ولایت و تاریخ اسلام سرچشمه میگیرد. مناسبتهای مذهبی، ستایش چهرههای دینی، توجه به مقولههای قدسی و ملکوتی و تزکیه و تهذیب نفس انسانی در هسته مرکزی شعر مذهبی قرار دارد. پیدایش شعر جدید آیینی را در دهه چهل و پنجاه باید یک اتفاق تازه و مهم در ادبیات فارسی دانست؛ بیتردید ورود گسترده نیروهای مذهبی به صحنه مبارزه سیاسی و فرهنگی منشاء پیدایش این شاخه از شعر اجتماعی بود که در چند دهه پس از مشروطه نظیر آن را در گستره ادب فارسی نداشتیم. بنا به دلایلی در اغلب منابع مربوط به شعر جدید فارسی (نیمایی، آزاد، سپید و موج نو) در معرفی پیشاهنگان شعر نوآیینی توسعات و تسامحاتی صورت گرفته است که ایجاب مینمود، واکاوی دوبارهای از نوع پژوهش حاضر به عمل آید. همچنین این مقاله مطابق مبانی نقد تاریخی و جامعهشناسی با نگاهی به حوادث اجتماعی عصر حاضر (از مشروطه تا بهمن 57) کارنامه شعر نوآیینی را نقد و بررسی مینماید.
موتیوها مجموعه قراردادی و سپس کلیشه شده از الفاظی است که به وسیله شاعر برای هنر نمایی و جولان خیال در شعر وارد میشوند و قدمتی به دیرینگی ادبیات هر ملت دارند. در شعر فارسی، علاوه بر مجموعهای از موتیوهای متداول، یک سلسله موتیوهایی در سبک هندی دیده میشود که در ایجاد شبکه تداعیها و تصویرسازی شاعران این اسلوب تاثیر ویژهای دارد. موتیوهای شعری در مضمونپردازی و خلق تصاویر غریب و دور از ذهن، که در نزد شاعران سبک هندی، عرصه مناسبی برای اظهار شگفتی خواننده و جولان هنرنمایی سراینده محسوب میشود، در شعر صائب نقش برجستهای ایفا میکند. او از طریق موتیوها و نیز سلسله تداعیهای پیچیده، در برقراری معادله و ایجاد روابط تناظری میان دو مصراع که صرفاً به قصد خلق مضامین تازه و متنوّع صورت میگیرد، تلاش ویژهای انجام میدهد؛ امّا در نهایت این کوشش شاعر در اغلب موارد به تکلّف و تصنّع و دور شدن شعر از فوران عاطفی خود منجر میشود؛ افراط در خیالپردازی و دشوارگویی و دشوار پسندی، زمانی در شعر او بهتر به دید میآید، که شاعر همانند دیگر پیروان سبک هندی، موتیوهایی را دست مایه معادلهسازی و رسیدن به هدف غایی شعر، یعنی مضمون آفرینی قرار میدهد که ما امروز جز از طریق فرهنگهای عصر صفوی نمیتوانیم مفهوم و مدلول اصلی آنها را دریابیم. با وجود این هرگاه بعد عاطفی، توازن لفظ و معنا و انسجام شعر برمضمونسازی و ایجاد روابط پیچیده و حیرتانگیز غلبه میکند، تک بیتها و غزلیّات درخشان صائب به وجود میآید که برای همیشه نام او را در کنار مفاخر شعر و ادب فارسی جاویدان نگه میدارد. در این پژوهش سعی بر آن است، ضمن تحلیل جایگاه ساختاری و معنایی برخی از موتیوهای غریب و مهجور در شعر صائب، اهمیّت و تاثیر آنها را در چگونگی به وجود آمدن مضمونهای باریک و برقراری پیوند تقابلی، نشان دهیم.
تکيه بر فر ايزدي و اعتقاد به شاه آرماني در فرهنگ و ادبيات و اساطير ايراني، انديشهاي ديرين و پنداري با سابقه است. فر به عنوان يک اسطوره ريشهدار و عميق حداقل دو نقش اساسي بر عهده داشت؛ نخست اينکه نظام موروثي پادشاهي را توجيه ميکرد و ديگر آنکه با پيوند قدرت پادشاه به قدرت و اراده الهي به آن جنبه معنوي و ديني ميبخشيد. در اوستا و متنهاي پهلوي و به تبع آنها در شاهنامه رد پاي اين اسطوره به طرزي عميق و پررنگ نمايان است. محوريت انديشهفر در فلسفه سياسي، تفکر ديني و باورهاي مردمي ايران باستان از ژرفا و شمول هرچه تمام تر اين کهن اسطوره حکايت دارد، اما با توجه به تاثير انکارناپذيري که تحولات اجتماعي و ديني در ساختار و محتواي اسطورهها دارند، در طول دوره اسلامي، هرچه از دوران باستان فاصله ميافتد، تحول اسطوره فر از يک انديشه اعتقادي و بنياد سياسي و اجتماعي به يک پندار موهوم و باور عاميانه، بيشتر قابل مشاهده است. در اين دوره، از يک سو اسطوره فر رنگ ميبازد و از سوي ديگر با اسطوره «هماي سعادت» در ميآميزد. اين تلفيق، به وفور، در آثار ادبي سدههاي مياني در قالب تعبيراتي چون «فر هما» و «همايون فر» رخ مينمايد و در دورههاي متاخر به موازات کاسته شدن از جايگاه انديشه «فر کياني»، به تدريج «هماي سعادت» با ژرفايي به مراتب کمتر و صرفا در لا به لاي آثار ادبي و لايههايي از انديشه عاميانه جايگزين آن ميشود.