انواع گزارههایی را که متخیله یا فعل آن تخیل میتواند تولید کند توضیح داده شده است و سپس سه داستان جامع الهینامه، منطق الطیر، مصیبتنامه و نیز بعضی از داستانهای خارق العاده مشایخ صوفیه که عطار بخصوص در تذکرة الاولیا از روی قبول و تصدیق آنها را بیان کرده است، با توجه به انواع گزارههای مزبور تفسیر و تحلیل شده است. در این قسمت نظر تازهای درباره پیدایی داستانهای عقلستیز منسوب به مشایخ نیز مطرح گشته است.
شیخ فریدالدین عطار در سال 516 و به قولی 540 هـ.ق پای به جهان نهاد و احتمالا در سال 618 دیده از جهان فروبست. در فاصله این دو تاریخ، هزاران بیت و ترانه سرود و لطیفهها و طنزها و نکتههای بیشمار در کار آن کرد. احوال و گفتار مردان خدا و عاشقان کبریا را در «تذکرة الاولیاء» گردآوری کرد و هفت شهر عشق را در «منطق الطیر» سیر کرد، و سماع عشق را در پرده غزلیات و رباعیات و قصاید نواخت. اندوه جهان را در «مصیبتنامه» نهاد و در «الهینامه» و «اسرارنامه» گوشههایی از بازیهای پنهان پشت پرده عالم را بیان کرد. منطق الطیر به اتفاق اهل نظر از برترین مثنویهای عطار است که میتوان آن را پیشرو مثنوی جلالالدین رومی و سرچشمه الهام او دانست. در این کتاب گزیدهای از این مثنوی آمده است.
توجه به سرچشمههای اندیشه و مطالعه هر شاعری و تأمل در اینکه از چه کسانی تأثیر پذیرفته و چه آثاری را در مطالعه داشته، میتواند به شناخت بیشتر آن شاعر و آثارش کمک کند. عطار در حدی قابل توجه از قصه و تمثیل برای بیان افکار خود استفاده کرده و در مثنویهای خود بهفراوانی از آن سود جسته است. جستجو در مآخذ قصص و تمثیلات مثنویهای عطار که در این کتاب بدان پرداخته شده، میتواند قسمتی از منابع مطالعه و زیربنای اندیشه او را برای پژوهشگران روشن کند.
محمد بن سلیمان، ملقب به فضولی در عراق متولد شد. درباره زادگاه او اختلاف است. بعضی کربلا، بعضی بغداد و بعضی حله را زادگاه او شمردهاند. سال تولد او نیز دقیقاً معلوم نیست و بیشتر احتمال دادهاند که دهه آخر قرن نهم متولد شده باشد. درباره سال وفات او چندان اختلافی نیست. عهدی بغدادی صاحب گلشن شعراء که معاصر او بوده، اشاره کرده است که در سال 963 هجری به مرض طاعون در شهر مقدس کربلا درگذشته است.
خواب و رويا، جايگاهي مهم در دين اسلام دارد. وحي، در اوايل بعثت پيامبر (ص) به واسطه روياي صادقه بوده است. نويسندگان اوليه اسلامي توجه خاصي به خواب و تعبير آن داشته و نوعي ادبيات غني در اين باب به وجود آوردهاند. عرفا و صوفيه، نسبت به اعتقادات و پيش فرضهايي که علماي اسلامي در كتابهاي تعبير خواب آوردهاند، آشنايي داشته و از آن پيروي کردهاند؛ اما براي آنها روياي صادقه اهميت خاصي داشته و به واسطه آن به معرفتي منحصر به فرد که به سير روحاني آنها کمک ميکرده است، دسترسي مييافتند. اين مقاله به بررسي خواب و رويا در آثار مولانا ميپردازد. مولوي در آثار خود سخني منظم و مفصل و يا نظريهاي کامل، در مورد خواب و رويا ارايه نميکند؛ بنابراين براي بررسي اين مساله، به پنج بخش عمده نسبت به خواب و رويا، پرداختهايم: 1. تقسيمبندي خواب و رويا و برخي تعاريف مربوط به آن 2. عالم خواب و رويا، 3. ارتباط بين عالم رويا و بيداري، 4. رويت خدا در خواب، 5. مساله برگشت به اصل. به واسطه اين پنج بخش، ابعادي از مساله خواب و رويا در آثار مولوي و جايگاه آن در نظر او روشن ميگردد.