مولوی در غزلی که بررسی ساختاری آن موضوع این مقاله است، برخی از دیدگاههای عرفانی خود را نه به صورت بیان صریح، بلکه از طریق ساختار غزل بیان میکند. این غزل دارای فرمی اندام وار است و در آن، نشانه یا دالی که بر "باد" دلالت میکند؛ اما در شعر حضور ظاهری ندارد، بلکه تبدیل به نماد شده است. غزل مورد بحث به دلیل ساختار ویژهای که دارد میتواند بخشی از تشخص سبکی مولوی را در شعر نشان دهد.
در این مجموعه، دو رساله کوتاه از حکیم "عمر خیام"، متن عربی و ترجمه فارسی به طبع رسیده است .در رساله اول، سه مسئله مطرح و پاسخ داده شده است .این مسائل درباره نفوس ناطقه، حوادث امکانی باطل، و اثبات وجود زمان به حرکت و حد حرکت، و سپس قائم نبودن حرکت به ذات خود، است .رساله دوم نیز "پرتوی عقلانی بر موضوع علم کلی "نام دارد .
کتاب حاضر نظریات تمام مکاتب مختلف جهان و فلاسفه ای را که در زمینه ارائه مدل انسان کامل سخن گفته اند، بررسی نموده و بالاخره در درس پنجم انسان کامل از دیدگاه: فارابی - عرفا - مولوی (متفکران اسلامی) ارائه شده است.
تخلص، تا آنجا كه به غزل مربوط ميشود، نام شعري شاعر است كه اغلب در بيت آخر غزل به كار ميرود. با آنكه غزلسرايان بزرگ، تخلص خود را در اكثر غزلياتشان آوردهاند، ادبا چيزي درباره علت و ضرورت آن ننوشتهاند. از آنجا كه در بلاغت و علوم ادبي ما، بين شاعر و گوينده شعر، تمايز قايل نشدهاند، ماهيت نظري و ارزش زيباييشناختي تخلص مجهول باقي مانده است. البته اين بدان معنا نيست كه شاعران بزرگ از ماهيت و ارزش تخلص غافل بودهاند، بلكه قراين نشان ميدهد شاعران بزرگي همچون حافظ، چه در انتخاب تخلص و چه در كاربرد آن معيارهايي داشتهاند. كشف اين معيارها نه تنها ارزش و ماهيت تخلص را آشكار ميكند، بلكه به سبكشناسي شعر شاعر نيز كمك ميكند. تخلص در شعر هر شاعري علاوه بر كاركردهاي عمومي، ممكن است داراي كاركردهاي ويژه باشد. چنانكه در شعر حافظ، داراي كاركردهاي ويژه است. از مهمترين كاركردهاي تخلص در شعر حافظ، گسترش ايهام از درون شعر به بيرون شعر، يا به بيان ديگر، سرايان ايهام از شعر به شاعر است. در اين مقاله، كوشيده شده است ماهيت تخلص از طريق تحقيق در منابع مختلف بررسي شود و سپس ارزش زيباييشناختي آن با تمايز ميان گوينده شعر و شاعر، و بررسي كاربرد آن در غزليات حافظ تبيين گردد.
واژه «نظر» در شعر حافظ بسامد بالایی دارد و در هر کاربرد آن، طیفهای معنایی متفاوتی برجسته میشود؛ زیرا حافظ با توانمندی ویژه خود، از تمام ظرفیتهای معنایی که این واژه در زبان فارسی و عربی دارد، استفاده میکند. او تعبیر شاعرانه «علم نظر» را با استفاده از همین ظرفیتهای معنایی واژه میسازد و همه افراد را در کنش نظربازی سهیم میداند. اما در میان نظربازان، نظربازی او از لونی دیگر است. نظربازی حافظ، نظربازی در حوزه شعر و خیال شاعرانه است.