آثار ادبي كودكان با اهداف متفاوتي خلق ميشوند. زمينهسازي براي رشد جنبههاي فردي و اجتماعي كودكان و پرورش استعدادهاي ذهني و شكوفايي ذوق هنري آنان از جمله اهداف ادبيات كودكان است كه توليدكنندگان اين دسته از آثار براي رسيدن به اهداف فوق و اثرگذاري بيشتر بر مخاطبان از شگردهاي گوناگوني بهره ميگيرند. استفاده از قالب ترانه و گزينش ساختار روايي در ترانهسرايي براي كودكان يكي از شيوههاي توليد آثار ادبي است. اين مقاله برآن است تا عنصر روايت را در ترانههاي كودكانه مصطفي رحماندوست مورد مطالعه قرار دهد و خصوصيات روايي آنها را توصيف و تبيين نمايد و با در نظر داشتن خصوصيات داستانهاي ميني ماليستي، عناصر داستاني شكلدهنده روايتهاي رحماندوست را در ترانهها تحليل كند؛ عناصري همچون پيرنگ، كانون روايت، شخصيتپردازي، صحنهپردازي، درونمايه، لحن، سبك و زبان. اين تحقيق ميتواند جنبههاي زيباييشناسانه ترانههاي روايي كودكان را باز نماياند و ويژگيهاي خاص روايت كودكانه را توضيح دهد. روش تحقيق توصيفي ـ تحليلي و شيوه گردآوري اطلاعات، كتابخانهاي است و در اين پژوهش ده ترانه از سرودههاي رحماندوست مورد بررسي قرار ميگيرد. اين پژوهش نشان ميدهد كه رحماندوست با بهرهگيري از پيرنگ كلاسيك، قهرمان منفرد و فعال، كانون روايتي منِ داناي كل محدود، زبان عاميانه و گفتاري، لحن برونگرا و همچنين با استفاده از شيوه ميني ماليستي در شخصيتپردازي و صحنهپردازي به ساختار روايي منسجمي دست يافته است.
شخصیتهایی که این فرهنگ به آنها پرداخته، از میان حدود 1500 عنوان شخصیت داستانی برگزیده شده است. در ارزیابیها ابتدا این فهرست به چارصد عنوان کاسته شده و بعد از جستجو و با توجه به شهرت و آوازه شخصیتها به 150 عنوان رسیده است. سرانجام بر اساس ملاکهایی که نویسندگان مدنظر داشتهاند، حدود چهل شخصیت بر اساس امتیازهایی برای گردآمدن در فرهنگ برگزیده شدهاند. بنابراین در این دو جلد شخصیتهای اصلی چند داستان مربوط به ادبیات کودکان و نوجوانان بررسی شده است. شخصیتهای اصلی این داستانها عموماً کودکان یا نوجوانان هستند.
شخصیتهایی که این فرهنگ به آنها پرداخته، از میان حدود 1500 عنوان شخصیت داستانی برگزیده شده است. در ارزیابیها ابتدا این فهرست به چارصد عنوان کاسته شده و بعد از جستجو و با توجه به شهرت و آوازه شخصیتها به 150 عنوان رسیده است. سرانجام بر اساس ملاکهایی که نویسندگان مدنظر داشتهاند، حدود چهل شخصیت بر اساس امتیازهایی برای گردآمدن در فرهنگ برگزیده شدهاند. بنابراین در این دو جلد شخصیتهای اصلی چند داستان مربوط به ادبیات کودکان و نوجوانان بررسی شده است. شخصیتهای اصلی این داستانها عموماً کودکان یا نوجوانان هستند.
شرحنويسي بر متون ادبي در دوره معاصر از ابزارهاي مهم ترويج ادب فارسي به شمار ميرود و نقش مهمي در فرايند فهم مخاطبان ادبيات دارد. شرحها با برقراري رابطه ميان خواننده، متن ادبي و شاعر يا نويسنده، فهم متن را آسان و زمينه خوانشهاي تازه را از متن فراهم ميآورند. مقدمهنويسي در شرحها اهميت ويژهاي دارد، بخش مهمي از اهداف شارحان به وسيله مقدمهها تامين ميشود و مخاطبان از طريق مقدمهها با محتوا، ساختار شرحها و آثار مشروح آشنا ميشوند. در اين مقاله ضمن اشاره به اهميت و پيشينه شرحنويسي، بر ضرورت رعايت اصول مقدمهنويسي در شرحها تاکيد شده و با بررسي 150 مقدمه از شرحهاي چاپ شده، مهمترين مباحث آنها گزارش، و ويژگيهاي مقدمه مطلوب در اين گونه آثار معرفي شده است. در پايان به اين نتيجه رسيدهايم که مقدمههاي مطلوب در شرحهاي متون ادبي مقدمههايياند که متناسب با نوع اثر، سطح دانش مخاطب و اهداف شرح، مطالب مورد نياز خوانندگان را در حجمي مناسب، به صورت مستدل و مستند، در ساختاري منسجم ارائه کنند.
صادق هدايت، شاخصترين نويسنده ادبيات سياه در عرصه داستاننويسي معاصر ايران است که آثارش بر پايه ياس و نااميدي بسيار شکل گرفته است. هدف از اين نوشتار، شناسايي زمينهها و عواملي است که به سياهنويسي وي منجر شده است. در اين مقاله، نخست از نشانههاي نااميدي در احوال و آثار صادق هدايت بحث شده و آنگاه زمينههاي موجد ياس در وجود هدايت و در تار و پود آثارش با رويکردهاي تاريخي، جامعهشناسانه و روانشناسانه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و تاکيده شده است که ياسگرايي هدايت علاوه بر اينکه در خصوصيات روحي و ويژگيهاي شخصيتي او ريشه داشت؛ معلول اوضاع و احوال سياسي و اجتماعي دوران و وضع خانوادگي او و همچنين محصول جريانهاي فکري ـ ادبي رايج در نيمه اول قرن بيستم بود. مجموعه اوضاع فرهنگي، سياسي و اجتماعي خاص عصر هدايت در کنار ويژگيهاي فردي و خانوادگي، او را با تناقضها و دوگانگيهاي فکري و رفتاري روبه رو کرد و زمينهساز گرايش او به سمت ترديد و ياس شد.