در این مقاله، با تمرکز بر جنبه‌ای کوچک از نظام آوایی شهمیرزادی و با تکیه بر رفتار قاعده‌مند صورت‌های صریفی فعل «گرفتن» [ae n +te + th] هنگام پیوستن وندهای اشتقاقی و تصریفی [bae, nae ,vae ,ha ] به آن کوشیده‌ایم به قاعده‌مندی‌هایی کلی برسیم. این رفتار قاعده‌مند را می‌توان با استفاده از دو تبیین جداگانه نشان داد. چهارچوب نظری این مقاله، واج‌شناسی قاعده بنیاد و انگاره خطی 1968 (SPE) است. این پژوهش، حاصل انتخاب فهرستی از 65 فعل شهمیرزادی و مصاحبه با 25 گویشور ساکن شهمیرزاد از هر دو جنس زن و مرد، آوانویسی تفصیلی داده‌ها به صورت پیکره‌های هدایت‌شده و کشف فرایند‌های واجی مربوط به فعل «گرفتن» است. روش تبیین این فرایندهای واجی، کشف تناوب‌ها، استخراج اجزای سطح بازنمایی زیرین، صورت‌بندی قاعده و سنجش آن با اشتقاق واجی است و در نهایت، بر هم کنش میان قاعده‌ها کشف و بیان می‌شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که فرایند‌های واجی فعل «گرفتن» را می‌توان با دو ترتیب بدین شرح تبیین کرد: نخست، غلت‌شدگی [t]، حذف واکه /i/ و حذف همخوان [1]، نخستین تبیین، با استفاده از روی کرد هم‌زمانی و دومین تببین، با استفاده از روی کرد در زمانی صورت گرفته است. هر یک از این دو تبیین در مقایسه با یکدیگر، کاستی‌ها و برتری‌هایی دارند که در این مقاله، به آنها پرداخته‌ایم.

منابع مشابه بیشتر ...

58e735d02f9d2.PNG

حذف به قرینه در زبان فارسی: قاعده‌ها و محدودیت‌ها

دکتر سید علی میر عمادی

حذف به قرینه و مطالعه و بررسی در عملکرد آن به مواردی مربوط می‌شود گه یک سازه بنا بر دلایل کارکردی، معنایی ویا ساختاری و با توجه به قرینه‌های سازه‌ای محذوف می‌گردد. سخن کاوان و کاربردگرایان حذف سازه‌ها را در قالب بافت قابل توجیه می‌دانند و به دنبال آن هستند که علت حذف آن را به شیوه‌ای توصیف کنند. دستورنویسان سنت‌گرا نیز به تجزیه و تحلیل سطحی از عناصر محذوف می‌پردازند و «درک» را عامل اساسی در حشری‌بودن برخی از عناصر می‌دانند (دیوید کریستال، 1985، ص 107). از سوی دیگر زبانشناسان به بررسی محدودیت‌هایی که حذف به قرینه را مانع و یا ترغیب می‌نمایند می‌پردازند. با وجود این، در گذشته تعمق و تامل در قواعدی که بر این پدیده زبانشناختی ناظر است کمتر مورد توجه بوده است.

5814491db5e7b.PNG

نقش كم‌كوشي زباني در پيدايش فارسي محاوره

سیداسماعیل افتخاری

توجه به تفاوت مقایسه میان مکتوبات پیشین فارسی با فارسی معیار و فارسی معیار با گفتار محاوره‌ای امروز، سوال برانگیز و محل مناقشه است. آنچه در این قیاس بیش از هر چیز رخ می‌نماید، پدیده نسبتا ناشناخته و غیر قابل کنترل تحریکات و تحولات زبان فارسی است. امروزه شکاف بین گونه معیار و گونه محاوره فارسی چنان عمیق شده است که ترمیم آن، اگر ضروری فرض شود، غیر محتمل به نظر می‌رسد. درک دقیقتر و بهتر زبان محاوره و جایگاه آن در بستر فرایندهای کم کوشانه زبانی و همچنین شناخت محرک‌هایی که صورت و معنی زبان را در نشیب این دگرگونی‌ها به حرکت وا می‌دارد، بی‌تردید در برنامه‌ریزی‌های زبانی از بروز پاره‌ای خطاها خواهد کاست. در این مقاله اهتمام نویسنده مصروف بیان و طبقه‌بندی دقیق امیال عامه گویشوران فارسی به کوتاه‌گرایی و ساده‌سازی اجزای زبان شده است که از آن تحت عنوان فرایندهای کم کوشانه زبانی یاد می‌شود و عامل اصلی پیدایش گونه فارسی محاوره به شمار می‌آید.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5755161cbb40f.PNG

بررسی تغییرات واژگانی در جامعه زبانی شهر گرگان بر اساس متغیرهای اجتماعی سن، جنسیت، و تحصیلات

یدالله پرمون

زبان پدیده‌‌ای است اجتماعی که پیدایش آن به زمان نخستین اجتماعات انسانی باز می‌‌گردد و همچون «‌‌نهادی انسانی» و متعلق به جامعه، در ارتباط با تحولات اجتماعی و تاریخی جوامع بشری، شکل می‌‌گیرد. مطالعات جامعه‌‌شناختی زبان نشان داده است که ساخت و کاربرد زبان بی‌تأثیر از عوامل اجتماعی و متغیرهای غیر‌زبانی، مانند جنسیت، سن، تحصیلات، قومیت، طبقه اجتماعی و غیره نیست. بررسی گویش‌‌های شهری و تحولات آن نیز یکی از زیر شاخه‌‌های جامعه‌‌شناسی زبان محسوب می‌‌شود. اما پیش‌تر، در مطالعات گویشی، محققان اغلب به بررسی گویش‌‌های روستایی می‌‌پرداختند و به تبع آن گویش‌‌های شهری مورد غفلت قرار می‌‌گرفت. این امر خود بدان دلیل بود که، در بررسی‌‌های گویش‌‌شناسی، نیروهای محرک بر فیلولوژی تطبیقی استوار بود و شهرها، به علت مهاجرت افراد از روستاها، اهمیت خود را به لحاظ فیلولوژی از دست می‌‌دادند. زمانی که تأکید بر این امر (فیلولوژی‌‌) در بررسی‌‌های زبان‌‌شناختی تغییر یافت، تمایل به مطالعات شهری افزون گردید. در پژوهش حاضر، نگارندگان به بررسی تغییرات واژگانی در جامعه زبانی شهر گرگان، با توجه به عوامل سن، جنسیت و تحصیلات، پرداخته و هم‌بستگی میان تغییرات واژگانی براساس متغیرهای اجتماعی مذکور را، با بهره‌‌گیری از روش میدانی و انتخاب جمعیت نمونه، ارزیابی کرده‌اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که متغیر اجتماعی سن مهم‌ترین عامل در تغییر واژه محسوب می‌شود و متغیرهای جنس و تحصیلات نقش کمرنگ‌‌تری ایفا می‌‌کنند. همچنین این متغیر در تغییرات واجی و آوایی در این جامعه زبانی نقشی عمده دارد. بنابراین متغیر سن مهم‌ترین شاخص این تغییرات محسوب می‌‌گردد و می‌‌تواند خطری در راستای از میان‌رفتن گویش اصیل این جامعه زبانی باشد.

دستور زبان/گویش و لهجه پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی
مقاله