این مقاله به بررسی فرایند میانهشت در زبان فارسی میپردازد. میانهشت نوعی فرایند افزون است که طی آن یک واج به یک واژه اضافه میشود. میانهشت در زبان فارسی به دو گونه میانهشت همخوان و میانهشت واکه بروز مییابد که در این مقاله در مورد هر دو گونه میانهشت بحث شده است. ضمن بررسی دادهها و ارائه دو فرضیه متفاوت و بررسی آنها، این نتیجه به دست میآید که در زبان فارسی فرایند میانهشت همخوان، فرایندی اجباری برای تبدیل ساخت هجایی نامطلوب به ساخت مطلوب است و با کاربرد ده همخوان بنا بر شرایط ساختواژی، نحوی و آوایی میان دو واکه صورت میگیرد. اما میانهشت واکه در واژههای فارسی اصیل فرایندی اختیاری و سبکی است که برای آسانی تلفظ و خوشآهنگی به کار میرود. این فرایند در واژههای قرضی برای شکستن خوشه همخوانی آغاز واژه به کار میرود تا ساخت واژه منطبق بر قواعد هجاآرایی زبان فارسی شود.
این کتاب چهارمین بخش و پایانی دگرگونیهای آوایی واژگان در زبان فارسی است. این بخش مربوط به قلب، افزایش و کاهش آوایی در واژگان میشود ادغام با آن مفهومی که در زبان عربی وجود دارد، در زبان فارسی نمیتواند نقشی داشته باشد؛ زیرا در زبان عربی هر گاه در واژهای ادغام شود، تلفظ کلمه مشدد شده و معنی آن عوض میشود؛ اما در زبان فارسی چنین موردی دیده نمیشود. مثلا در واژههای پادزهر و دوستدار که به صورت پازهر و دوستار درمیآیند، نمیتوان آنها را از مقوله ادغام دانست؛ زیرا نه تلفظ آنها مشدد میشود و نه معنی تغییر مییابد که این موارد در مقوله کاهش آوایی آورده شده است.
امروزه تقریباً بیشتر زبان¬های زنده جهان واژه¬نامه کامل یا واژهنامه ریشهشناسی مدونی دارند که مورد استفاده اهل زبان و دانشجویان قرار می¬گیرد؛ اما زبان فارسی متاسفانه تا این زمان واژه¬نامه کاملی که همه واژگان زبان فارسی را در بر داشته باشد، ندارد. هر چند گهگاهی در کتاب¬ها و مجلات تلاش¬هایی در بازشناسی و ریشهیابی مدونی برای زبان فارسی فراهم نشده است. سعی نویسنده در این کتاب بر آن است که گامی به سوی این هدف فرهنگی بردارد؛ از اینرو تا حد امکان از همه متون زبان فارسی در دسترس، واژه¬های دگرگونشده را فراهم نموده و برابر هم قرار داده است. در جلد سوم از این کتاب برخی دیگر از واژگان زبان فارسی که دچار دگرگونی آوایی شدهاند بر حسب حروف الفبا ـ با شواهد و نمونههایی از نظم و نثر فارسی ـ معرفی شده است.
عرفان اسلامي سرشار از تعاليم اخلاقي و الهي است که جداي از سير و سلوک و رسيدن به هدف متعالي کمال، نوعي آييننامه اخلاقي و رفتاري به شمار ميرود که برنامه جامع و موثري در جهت اصلاح روابط اجتماعي و بهبود و تعالي روابط دوستانه ارائه ميدهد و مصاحبت و همنشيني را به فرصتي براي رسيدن به کمالات اخلاقي و انساني تبديل ميکند. اين مقاله با بررسي متون منثور عرفاني قرن پنجم تا قرن هفتم هجري، به تبيين جايگاه مصاحبت و همنشيني در بينش عرفا ميپردازد و با تبيين و توضيح فضيلت دوستي، اهداف، آداب و شرايط آن در سير و سلوک عرفا، جلوهاي از اجتماعيبودن عرفان اسلامي را نشان ميدهد و راهکارهاي عملي و نظري مثبتي را در جهت رفع مشکلات اخلاقي در روابط اجتماعي بيان ميکند که در دنياي صنعتي معاصر بيش از هر چيز نياز به آن احساس ميشود.
مقاله حاضر به بررسي وجه فعل در زبان فارسي اختصاص دارد. در منابع دستور سنتي، فعل را حداقل شامل سه و حداکثر شش وجه دانستهاند. همه اين منابع سه وجه اخباري، التزامي و امري را پذيرفته و برخي، وجوه ديگري مانند مصدري، شرطي، وصفي و دعايي را نيز ذکر کردهاند؛ اما در اين منابع ذکر نشده است که اين دستهبندي بر پايه چه اصلي صورت گرفته و ملاک انتخاب وجه فعل در جملات مختلف چيست. در اين مقاله دستهبندي جديدي از وجوه فعل در زبان فارسي ارائه ميگردد. اين دستهبندي بر اساس معناي مرکزي «احتمال وقوع» صورت گرفته و بر مبناي آن، کاربردهاي مختلف وجوه فعل در جملات ساده و مرکب توجيه ميشود. اين وجهها بر اساس نظريه فضاهاي ذهني بررسي ميشود و قاعدهمنديهاي کاربرد وجوه مختلف فعل به دست ميآيد.