در زمینه نظریه شناسایی، در میان متقدمان بلافصلکانت، لایبنیتس و هیوم به مسئله «عینیت» پاسخهایی هرچند متفاوت داده بودند که در شکلگیری نظرات فلسفی بعدی، سخت مؤثر افتادند. کانت با این نظر که هر دو فلسفه عقلگرایی و تجربهگرایی در نتیجهگیریهای کلی و فلسفی خود بر خطا هستند؛ سعی داشت تبیینی از روش فلسفی ارائه دهد که در ضمن اینکه شامل حقایق صحیح هر دو جریان فکری باشد؛ در عین حال از خطاهای آن دو نیز دور باشد. لایبنیتس معتقد بود که فاهمه شامل برخی اصول فکری است که حقیقت آنها بطور شهودی درک میشود و اصول موضوعه را تشکیل میدهند و از طریق آنهاست که میتوان توصیف کاملی را از جهان به دست آورد. این اصول ضرورتا حقیقت دارند و برای تصدیق نمودنشان، نیازی به تجربه نیست. از سوی دیگر هیوم امکان حصول معرفت از طریق عقل را انکار کرده و معتقد است عقل بدون مفاهیم نمیتواند عمل کند و مفاهیم فقط از طریق حواس به دست میآیند. کانت میخواست به مسئله معرفت عینی پاسخی دهد که نه به مطلقیت لایبنیتس و نه به ذهنیت هیوم باشد. در واقع تحقیق در این زمینه که مسائل مربوط به عینیت و ضرورت علّی، در نهایت به هم مربوطند، کانت را به سوی چشمانداز «نقد خرد ناب» رهنمون گردید و در روشنگری خطاهای فکری هیوم متوجه لغزشهای فلسفی لایبنیتس شد. کانت نظریه نوینی در زمینه ذهن انسان عرضه نموده که به اعتقاد او برای توجیه افعال ذهن انسان کافی است. کانت معتقد است که ذهن انسان دارای سه قوه اصلی احساس، شناخت و اراده است و هریک از آنها به یکی از سه نقادی وی اختصاص یافته است.
در این مقاله کوشیده شده است تا ضمن بررسی اهمیّت عقل و عقلگرایی در اندیشه سعدی، به این مقوله در باب نخست بوستان به گونه ویژه پرداخته شود تا ضمن برشمردن اهمیت آن همگام با عدالت که بنیاد اصلی یک حکومت را تشکیل میدهد، به ریشههای خردورزی و ضرورت تدبیر آن در این باب و از دیدگاه سعدی پرداخته شود.
سعدی یکی از بزرگترین، تواناترین و تأثیرگذارترین شاعران ایران است که در تمام فنون سخنوری بر صدر نشسته است. اساس اندیشههای او را میتوان در اخلاقیات جُست. آثار او مشحون از افکار اخلاقی است؛ نه تنها گلستان و بوستان که در جایجای آثارش ردپای اخلاقیّات دیده میشود. هدف این نوشتار آن است که تا ضمن ارائه نظریه اخلاق فضیلت دینی به عنوان تقریری دینی از اخلاق فضیلت در اندیشه و آثار سعدی که متأثر از آموزههای مَدرَسی او در نظامیه بغداد و تحت تأثیر شگفتانگیز امام محمد غزالی و نظام اخلاقی او شکل گرفته است، از یک سو؛ و تطابق و تمایز این اندیشه با افکار ایمانوئل کانت که از مهمترین اندیشمندانِ حولآفرین در زمینه فلسفه و اخلاق در جهان امروز محسوب میشود، از سوی دیگر؛ به بررسی و واکاوی بپردازد.
به موازات پیشرفت و تکامل فرهنگها، زبان که بهنوبه خود عنصری بسیار مهم از فرهنگ معنوی است، پیوسته به گسترش و رشد و تکامل خود ادامه میدهد، تا جایی که همین رشد و تکامل زبان و ویژگیها و ساخت و کارکردهای آن، خود موضوعی بس مهم یعنی مسئله شناخت زبان را در دامنههای گسترده و بهوجهی ژرف مطرح میسازد و ضرورت شناخت صحیح زبان و گسترش زبانشناسی نیاز به کتابهایی مانند فرهنگ زبانشناسی را اجتنابناپذیر میسازد. این کتاب پاسخی است هرچند بهاجمال به این نیاز و گامی است کوچک در این راه.