بخشي از شعرشناسي شناختي بر نظريه نگاشت قياسي مبتني است که براي يافتن شباهت‌ها، رابطه‌ها و نظام‌هاي ساختاري به کار مي‌رود. ساختار خرد به اجزاي اثر و زنجيره جمله‌ها در گفتمان و ساختارکلان در سطحي بالاتر، به پردازش اثر نظر دارد که بر اثر تعامل ميان اين دو ساختار، ساختار ديگري ايجاد مي‌شود که «داستان کلان» ناميده مي‌شود. اين ساختار مانند لايه‌اي است که ساختارهاي از هم گسسته را به واسطه عناصر پيرامتني و متني به هم پيوند مي‌زند تا داستاني ناگفته را به وجود بياورد. اين داستان ناگفته، در چگونگي خوانش منطق‌الطير عطار نيشابوري نقشي بسزا دارد. هدف از اين پژوهش بررسي چگونگي تاثير ساختار کلان بر ساخت حکايت‌هاي مختلف جهان متن منطق الطير، با رويکرد شعرشناسي شناختي است. در اين پژوهش نشان مي‌دهيم چگونه ساختار کلان باعث ايجاد داستان کلاني مي‌شود که به خوانشي متفاوت از اثر منجر مي‌شود و مي‌کوشيم برآيند تعامل داستان کلان و نگاشت نظام در يک اثر ادبي مانند منطق‌الطير را نمايان کنيم. پرسش پژوهش اين است که چگونه مفهوم «کثرت و وحدت» به واسطه نگاشت طرحواره‌اي (نظام) در شکل‌گيري ساختارهاي خرد و کلان منطق‌الطير عمل مي‌کند و به شکل‌گيري داستان کلان منجر مي‌شود و داستان کلان چگونه مي‌تواند بر خوانش اثر تاثير بگذارد؟ نتيجه پژوهش نشان مي‌دهد که ساختار منطق‌الطير کاملا هماهنگ با مفاهيم ساخته شده در آن شکل مي‌گيرد؛ به طوري که تعدد پرندگان براي رسيدن به سيمرغ در قالب تعدد حکايت‌هايي با ساختارهاي مشابه ديده مي‌شود که اين ساختارها، بخشي از روايت داستان منطق الطير را بازنمايي مي‌کنند. به اين ترتيب، مطالعه متن با اين رويکرد مي‌تواند ابزار مناسبي براي تحليل متن و ساختارهاي آن، به واسطه نگاشت‌هاي مفهومي ايجاد کند و بسياري از اختلاف نظرهاي موجود در تحليل ساختار اثر را منتفي کند.

منابع مشابه بیشتر ...

589ce0ed2680f.PNG

«داستان کلان» به مثابه ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان

لیلا صادقی

پدیده‌ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره‌ی جمله‌ها در گفتمان می‌پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می‌شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می‌شود که داستان کلان نامیده می‌شود. این ساختار عبارت است از داستان‌های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح‌واره‌ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح‌واره‌ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می‌شود. پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می‌شوند؟ فرضیه‌ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می‌دهد و به مثابه‌ی لایه‌ای عمل می‌کند که ساختارهای ازهم گسسته را به‌واسطه‌ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می‌دهد و رمان‌گونه‌ای متشکل از داستان‌های کوتاه شکل می‌دهد. پیوند این داستان‌ها به واسطه داستانی‌ ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می‌گیرد و در نتیجه، جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که همه افراد آن علی‌رغم تفاوت‌هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می‌کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می‌شود. از ویژگی‌های بارز داستان کلان، روایت داستان به‌واسطه ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه‌ بیانگری است.

58997738785fb.PNG

بررسي عناصر جهان متن بر اساس رويکرد بوطيقاي شناختي در يوزپلنگاني که با من دويده‌اند اثر بيژن نجدي

لیلا صادقی

نقد ادبي به دليل وجود محدوديت‌هايي قادر به اتصال «جهان متن» به جهان خواننده و بررسي همه زواياي متن داستاني نيست. به اين منظور نياز به نظريه‌اي است که هم از ديدگاه علمي و هم از ديدگاه خلاقيت ادبي بتواند وارد فضاي متن شود. نظريه جهان‌هاي متن در بوطيقاي شناختي اين امکان را ايجاد مي‌کند. در اين مقاله به تحليل مجموعه داستان بيژن نجدي به نام يوزپلنگاني که با من دويده‌اند، با توجه به لايه‌هاي مختلف جهان‌هاي متن مي‌پردازيم. پرسش‌هاي پژوهش اين است: آيا نظريه «جهان متن» قادر است عناصري را که به ساخت روايت داستان‌هاي نجدي منجر مي‌شود، شناسايي کند؟ و ديگر اينکه توليد و دريافت جهان داستاني نجدي چگونه از ديگر نويسندگان متمايز مي‌شود؟ فرضيه پژوهش نيز اين است که سه لايه «جهان گفتمان»، «جهان متن» و «جهان زيرشمول» هرکدام بخشي از روايت داستاني را شکل مي‌دهند. در پاسخ به پرسش دوم، فرض بر اين است که نجدي در آثار خود، با ايجاد عناصر مشترک در همه داستان‌ها جهان گفتماني منسجمي ايجاد مي‌کند و بدين سان داستان‌هاي مجزا را به صورتي نامريي به هم مرتبط مي‌کند؛ اين ويژگي او را از ديگر نويسندگان متمايز مي‌کند. با توجه به مطالعه آثار او، هر جهان مي‌تواند جهان‌هاي ديگري را در خود درونه‌گيري کند و به شکل‌گيري فضاي داستاني با شگردهاي مختلف روايي بينجامد. جهان‌هاي زيرشمول به ساخت روايت داستاني با استفاده از فعال‌سازي داستان‌هاي زيرساختي مي‌انجامد که مشخصه اصلي آثار نجدي است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

589ce0ed2680f.PNG

«داستان کلان» به مثابه ژانری جدید در شکار سایه، اثر ابراهیم گلستان

لیلا صادقی

پدیده‌ها دارای دو ساختار خرد و کلان هستند. ساختار خرد به اجزای یک اثر و زنجیره‌ی جمله‌ها در گفتمان می‌پردازد و ساختار کلان در سطحی بالاتر به پردازش اثر که پیرنگ یا مفهوم کلی اثر را شامل می‌شود. در اثر تعامل میان این دو ساختار، ساختار دیگری ایجاد می‌شود که داستان کلان نامیده می‌شود. این ساختار عبارت است از داستان‌های غیر مرتبطی که دارای ساختارهای طرح‌واره‌ای مشابهی هستند، به طوری که ساختار کلان فضای طرح‌واره‌ای پیرامتن با فضای دیگر متون موجود در یک اثر ادغام شده و به فضایی جدید منجر می‌شود. پرسش این پژوهش چیستی داستان کلان و چگونگی کارکرد آن در گفتمان داستانی است و اینکه چگونه ساختارهای خرد و کلان برای ساختن یک داستان واحد با یکدیگر سازگار می‌شوند؟ فرضیه‌ی این پژوهش وجود ساختاری است که در اثر تعامل ساختار کلان و خرد در “شکار سایه”، اثر ابراهیم گلستان رخ می‌دهد و به مثابه‌ی لایه‌ای عمل می‌کند که ساختارهای ازهم گسسته را به‌واسطه‌ی استفاده از ابزارهای پیرامتنی به هم پیوند می‌دهد و رمان‌گونه‌ای متشکل از داستان‌های کوتاه شکل می‌دهد. پیوند این داستان‌ها به واسطه داستانی‌ ناگفته که همان داستان کلان است، شکل می‌گیرد و در نتیجه، جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که همه افراد آن علی‌رغم تفاوت‌هایشان، الگوی یکسانی را در زندگی خود تکرار می‌کنند و آن انتخاب راه غلطی است که منجر به بیهودگی و پوچی می‌شود. از ویژگی‌های بارز داستان کلان، روایت داستان به‌واسطه ساختار و چیدمان اثر و نه به واسطه‌ بیانگری است.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله
58997738785fb.PNG

بررسي عناصر جهان متن بر اساس رويکرد بوطيقاي شناختي در يوزپلنگاني که با من دويده‌اند اثر بيژن نجدي

لیلا صادقی

نقد ادبي به دليل وجود محدوديت‌هايي قادر به اتصال «جهان متن» به جهان خواننده و بررسي همه زواياي متن داستاني نيست. به اين منظور نياز به نظريه‌اي است که هم از ديدگاه علمي و هم از ديدگاه خلاقيت ادبي بتواند وارد فضاي متن شود. نظريه جهان‌هاي متن در بوطيقاي شناختي اين امکان را ايجاد مي‌کند. در اين مقاله به تحليل مجموعه داستان بيژن نجدي به نام يوزپلنگاني که با من دويده‌اند، با توجه به لايه‌هاي مختلف جهان‌هاي متن مي‌پردازيم. پرسش‌هاي پژوهش اين است: آيا نظريه «جهان متن» قادر است عناصري را که به ساخت روايت داستان‌هاي نجدي منجر مي‌شود، شناسايي کند؟ و ديگر اينکه توليد و دريافت جهان داستاني نجدي چگونه از ديگر نويسندگان متمايز مي‌شود؟ فرضيه پژوهش نيز اين است که سه لايه «جهان گفتمان»، «جهان متن» و «جهان زيرشمول» هرکدام بخشي از روايت داستاني را شکل مي‌دهند. در پاسخ به پرسش دوم، فرض بر اين است که نجدي در آثار خود، با ايجاد عناصر مشترک در همه داستان‌ها جهان گفتماني منسجمي ايجاد مي‌کند و بدين سان داستان‌هاي مجزا را به صورتي نامريي به هم مرتبط مي‌کند؛ اين ويژگي او را از ديگر نويسندگان متمايز مي‌کند. با توجه به مطالعه آثار او، هر جهان مي‌تواند جهان‌هاي ديگري را در خود درونه‌گيري کند و به شکل‌گيري فضاي داستاني با شگردهاي مختلف روايي بينجامد. جهان‌هاي زيرشمول به ساخت روايت داستاني با استفاده از فعال‌سازي داستان‌هاي زيرساختي مي‌انجامد که مشخصه اصلي آثار نجدي است.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات داستانی
مقاله