فرمالیستهای روسی ادبیات را نوعی کاربرد ویژه زبان تلقی میکردند که با انحراف از زبان عملی (practical language ) و درهمریختن آن محقق میشود. به همین سبب، با تأکید بر جایگاه خاص زبان در نقد آثار ادبی، بحثهای تازهای را در حوزه نقد مطرح کردهاند که الهامبخش بسیاری از منتقدان متأخر در نقد و تحلیل اینگونه آثار شده است. «آشنایی زدایی» (defamilarization)مهمترین مفهومی است که فرمالیستها بر آن تأکید میکردند و «هنجارگریزی» (deviation) از کلیدیترین بحثهای آن است. برای هنجارگریزی نیز انواعی برشمردهاند که از جمله آنها میتوان به هنجارگریزی زمانی (باستانگرایی) اشاره کرد. در مقاله حاضر، با توجه به این رویکرد، سعی شده است ابعاد گوناگون باستانگرایی واژگانی شعرهای آزاد نیما یوشیج با تأکید بر نقش سنت در آن و همچنین دیدگاه نوگرایانه شاعر تحلیل شود و شواهد و نمونههایی از این نوع کاربرد زبانی، با توجه به الزامات شاعر در پایبندی به سنت در برخی موارد و پایبندنبودن بدان در مواردی دیگر عرضه شود.
موضوع کتاب گزیده ای از سروده های طبری نیما تحت عنوان روجا و مجموعه واژه های طبری (مازندرانی) است که شاعر بلند آوازه و نوپرداز معاصر ایران مرحوم نیما یوشیج (علی اسفندیاری) در اشعار خودآورده است. این واژه ها به لهجه طبری در منطقه بین نور تا نوشهر خصوصا در نقاط کوهستانی و ییلاقی متداول است که شاعر در آنجا زاده شده و بخشی از زندگی خود را در آن نواحی سپری کرده است، هرچند تعدادی از واژه های به کار گرفته شده به وسیله نیما در نقاط میانی و قسمت شمالی جبال البرز و شرق مازندران یکسان تلفظ می شود.
هفتاد سال پیش کودکی در یوش مازندران دیده به جهان گشود که مقدر بود بعدها نیمای نیماور (نام آور) گردد. نیما در طی زندگانی ادبی خود در داستان نویسی، نمایش نامه نویسی، نگارش مباحث ادبی به آزمایش پرداخته است، ولی آنچه که او را نامبردار ساخته جنبه شاعری اوست. در شعر نیز وی مراحل مختلف را طی کرده: سرودن اشعاری که شکل و قالب و مضمون آنها به سبک قدماست ولی مضمون آنها نو و بکر می باشد و سرودن اشعار به سبک نو. از این سه نوع، آنچه که شخصیت نیما را نشان می دهد دسته اخیر است. پس از درگذشت نیما بنا به وصیت وی کار تدوین و چاپ آثار فراوان و گرانقدرش با یاری همسر و فرزند و چند تن از یاران صمیم آن مرحوم با مراقبت نویسنده آغاز شد و نخستین شماره به عنوان افسانه و رباعیات و دومین شماره به عنوان "ماخ اولا" به همت و علاقه بی شائبه آقای سیروس طاهباز و همراهی آثای شراگیم فزرند ایشان منتشر شده است
بررسی شعرهای نیما یوشیج نشان میدهد که صوَر خیال در این اشعار وجوه اشتراک فراوانی با صوَر خیال در شعرهای شاعران کهن ایران دارد. این اشتراکات در شعرهای سنتی و نیمهسنتی نیما به وفور دیده میشود که با توجه به رویکرد سنتگرایانه وی در این شعرها تا حدود بسیار زیادی طبیعی است. مرور شعرهای آزاد نیما نیز نشاندهنده آن است که بخشی از تصاویر موجود در شعرهای سنتی و نیمهسنتی، به دلیل تداول و پیشینه کاربرد فراوانشان در شعرهای کهن، عیناً از شعرهای شاعران قدیم ایران به این شعرها راه یافتهاند، کما اینکه این امر درباره شعرهای دیگر شاعران معاصر نیز صادق است، اما بخشی دیگر از تصاویر کهن در شعرهای آزاد نیما به احتمال زیاد حاصل غور و تأمل وی در اشعار پیشینیان است که در نتیجه آن برخی تشبیهات، استعارات، و کنایاتِ کمتر شناختهشده آنان به شعرهای وی راه پیدا کردهاند. در این مقاله کوشش شده است که ابعاد مختلف این وامگیری تصویری، با توجه به مرور برخی از تصاویر شعری در اشعار 38 شاعر کهن فارسی، بررسی و تحلیل شود و به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که نیما یوشیج در تصویرسازی خود تا چه حد از تصاویر شاعران پیشین تأثیر پذیرفته است.