شهرنوش پارسی پور و مارگریت دوراس دو نویسنده معاصر ایرانی و فرانسوی هستند که در داستان‌هایشان به دلایلی چون زن بودن، نویسنده و روشن فکر بودن، زیستن در دنیای قرن بیستم، آشنایی با نگرش‌های گوناگون فمینیستی، تجربه زندگی شرقی، شباهت‌ها و همسرایی‌هایی وجود دارد. سوال این است که چه همسرایی و هماهنگی‌های فکری و عقیدتی میان پارسی پور و دوراس وجود دارد؟ پیش فرض این تحقیق بر این استوار است که توجه به «عشق آزاد» و «رئالیسم جادویی»، سنت شکنی و عصیان علیه وضع موجود زنان، به چالش کشیدن باورهای بی‌پایه و خرافی، اعتراض به نگاه ملکی و مالی به زن، انتقاد از قوانین حاکم مرد محور، ذکر ستم‌پذیری و تحقیر تاریخی زن، خودفروشی و احساس ترس و ناامنی زنان، تشویق زنان به کسب علوم مختلف و الگو گرفتن از مردان و... مواردی مشترک در داستان‌های این دو نویسنده است.

منابع مشابه بیشتر ...

65805cb3b6049.jpg

پنجاه متفکر بزرگ معاصر: از ساختارگرایی تا پسامدرنیته

جان لچت

نویسنده این کتاب به صراحت اقرار می‌کند که مشروعیت آن بیشتر از هر چیزی از اثر مشهور دانیل کالاهان با عنوان "پنجاه فیلسوف کلیدی" (۱۹۸۷) الهام گرفته است. اگرچه تفاوت‌های معینی این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز می‌سازد؛ کالاهان باید فیلسوفانی را در طول تاریخ فلسفه انتخاب می‌کرد که نیز به عنوان شخصیت‌هایی شناخته‌شده در میان عموم مردم بودند، مثل فیگورهایی چون افلاطون و هابز یا سارتر. با این حال، انتخاب جان لچز فیلسوفان معاصری که گاه هنوز تا شهرت فاصله داشتند بود. به علاوه، سوال تکراری در مورد تشکیل مجموعه "پنجاه متفکر کلیدی" بیش از سایر آثار مشابه مطرح شد: آیا توافقی در مورد انتخاب متفکران و فیلسوفان وجود دارد که بعضی از آن‌ها هنوز هم در زمان تدوین این اثر در دسترسند؟ به عبارت دیگر، آیا در واقع اسامی مهم‌ترین فلاسفه معاصر در این لیست محل دارند یا می‌توان اسامی دیگری را نیز در نظر گرفت؟ این چالش خود باعث جایگزین شدن اسامی چون آگامبن، بادیو، برگسون، باتلر، دریدا، هایدگر، هوسل، ماتراورز، ویریلیو و ژیژک در ویرایش دوم این کتاب شده است. از دیدگاه نویسنده، مبنای کار او نیز در انتخاب‌های روشن‌کننده و آموزندهٔ آثار بوده است. لچز پنجاه متفکر کلیدی معاصر را در ده گروه تقسیم‌بندی کرده تا تفکرات آن‌ها را درک کنیم: ساختار‌گرایی ابتدایی، فنومنولوژی، ساختار‌گرایی پسااستراکچرالیسم، نشانه‌شناسی، فمینیسم موج دوم، پسامارکسیسم، مدرنیته، پسامدرنیته و در نهایت تفکرات الهام‌گرفته از زندگی. امیدواریم این تقسیم‌بندی به خوانندگان در درک جهت‌گیری‌های فکری متفکران و همچنین درک کلی از معنا و مفهوم این مجموعه کمک کند.

62b8544291239.png

سیطره جنس

محبوبه پاک نیا, مرتضی مردیها

در این کتاب نویسندگان کوشیده‌اند پس از طرح اظهارات آغازین فمینیسم که مشتمل بر دعاوی نرم و تقاضاهای حداقلی است، خروجی‌هایی را که این ایده از طریق آنها به سمت نوعی رادیکالیسم گرایش یافته، جستجو کنند و مدعیات و دلایل هر یک را طرح و نقد کنند. در این مسیر ابتدا به خود فمینیسم لیبرال و زمینه‌های آن برای رادیکال پرداخته‌اند و پس از آن فمینیسم رمانتیک، اگزیستانسیالیست و رادیکال انتقادی را به عنوان مهم‌ترین اشکال رادیکالیزیه فمینیسم مورد بررسی قرار داده‌‌اند.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57468d5f95263.PNG

ديالکتيک شکل و محتوا در شعر «زمستان» اخوان ثالث

محمد خسروی شکیب

جريان ادبي که نيمايوشيج بنيان نهاد در جايگاه يک سبک مشخص و مستقل، مقلدان فراواني را به خود جذب کرد. اخوان ثالث يکي از شاعراني است که هم در سبک و بيان و هم در انتقال انديشه‌هاي ضمني سياسي و اجتماعي، تابع نيماست. «زمستان» يکي از موفق‌ترين شعرهايي است که از نظر شکل و انتظارات فرماليستي، تقليدي است محکم و گويا از نظريه ادبي نيمايوشيج. سر و شکل اين شعر که از معناي دردآور و جهان شمولش جدا نيفتاده، در کنار مضمون تکان دهنده‌اش، باعث شده تا همواره مخاطبان از چالش‌هاي ساختاريش در سطحي متعالي‌تر، محظوظ شوند. سوال اين است که راز توفيق و اشتهار شعر «زمستان» در چيست؟ در اين شعر چه رازي نهفته است که در ديگر اشعار اخوان وجود ندارد، تا جايي که خوانندگان عام و خاص، اخوان را با نام «زمستان» مي‌شناسند؟ به نظر مي‌رسد راز موفقيت شعر «زمستان» در مضمون و پيام تکراري آن نيست، بلکه در شکل و ترفندهاي تعبيه شده در ساختمان اين شعر است، مولفه‌هايي چون «برهم‌نمايي عينيت و ذهنيت»، «وحدت انديشه و احساس»، «ديالکتيک پذيرش و انکار»، «غناي موسيقي»، «همسان سازي‌هاي هنري»، «پايان‌پذيري خلاق» و .... از مهم‌ترين عواملي هستند که باعث تصعيد اين شعر در سطحي بالاتر از ديگر اشعار اخوان شده‌اند. اين مقاله به دنبال کشف و ضبط اشارت‌هاي کم‌تر آشنا در نظام صوري شعر «زمستان» براي نشان‌دادن راز توفيق آن است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
570b500450039.PNG

راز توفيق شعر «باران»

محمد خسروی شکیب

در هنر به صورت عام و شعر كودك به وجهي خاص تاكيد بر تنظيمات زيبايي‌شناسانه و ترفندهاي زباني، ادبي و ساختاري است؛ چرا كه ادبيات كودك و نوجوان بايد بيش‌تر از هنرهاي ديگر در جهت ميزان و چگونگي ايجاد ارتباط ارزيابي شود. هانس روبرت ياس نسبت متن ادبي با مخاطبان كودك و نوجوان را كاربردي نظري و زيبايي شناسيك مي‌داند كه يكسره از بافت اجتماعي و كاربرد تاريخي جداست. در ادبيات كودك ايران، شعر «باران» يكي از خوش ساخت‌ترين و گوياترين و به تبع آن موفق‌ترين آثاري است كه بيش از چهل سال در كتاب‌هاي فارسي دوره ابتدايي جا خوش كرده است. راز اين ماندگاري و توفيق چيست؟ بي‌شك يك اثر ادبي با تكيه بر محتوا و بافت تاريخي نمي‌تواند اقتدار خود را براي طولاني مدت حفظ كند؛ زيرا با گذشت بافت تاريخي و كهنه‌شدن مضمون و موضوع، آن اثر نيز رونق خود را مي‌بازد و بي‌مصرف مي‌شود. به نظر مي‌رسد اشارت‌ها و انتظارات فرماليستي و زباني تعبيه شده در ساختمان شعر «باران»؛ مانند جسميت زبان، قدرت تطبيق پذيري فراوان، ساختار اپيزوديك، موسيقي غني، پايان‌پذيري خلاق و .... از عوامل توفيق شعر «باران» مي‌باشد. در اين مقاله سعي مي‌شود اين مساله مورد بررسي قرار گيرد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران پژوهش‌ها/پژوهش در ادبیات کودک
مقاله